جناب دکتر پزشکیان عزیز:
محمد شریفی– اول از همه سلام گرم مردم خوزستان را پذیرا باشید، ساکنان کهنه دیار و تمدن ساز نخل و بلوط و نفت و نیشکر و کارون از نفس افتاده ،یعنی: خوزستان رها شده در بین بعضی از مدیرانی که درد مردم این دیار را ندارند.
اما با همه ی دلخوری ها به صداقت گفتار و پرهیزگاری شما اعتماد پیدا کردند،روز جمعه ۸تیر ماه ۱۴۰۳ در عمل نشان خواهند داد که شما را باور کرده اند. خوزستان در جنگ ۸ساله ی ایران و عراق زیرساخت هایش ویران شد، اعتبارات عمرانی خوزستان در طی ۸ سال جنگ از بودجه دولت حذف و مثل گوشت شتر قربانی بین سایر استانها تقسیم شد.
حیات و ممات ایران به نفت و گاز و بنادر خوزستان بند است، دود و آلودگی هایش با ۵۰۰هزار حاشیه نشین و خشک شدن تالاب هورالعظیم و بارش ریزگردها و سرریز شدن آب فاضلاب هایش و صد ها درد ناگفته ی دیگرش سهم خوزستانی ها شده است.
جناب دکتر پزشکیان:
من که زیاده اهل سیاست و سیاست بازی نبوده و نیستم ،هنر من در طنز پردازی است ، این بار می خواهم به جد بنویسم ، به صداقت شما ایمان دارم و باور کرده ام که به دروغ الوده نشده اید، حرف های شما را شنیدم و یقین پیدا کرده ام که درد و رنج های مردم خوزستان را خوب می دانید و به تمام معنا درک کرده ابد،خود من هم باور نمی کردم که اینهمه بر مصائب این دیار اشراف داشته باشید.
ما که جوانی مان رفت و شادی هایمان را در زیر ماسه های کارون نیمه خشکیده سالهاست که چال کرده ایم،تورم افسار گسیخته ،شکوه ِ خوش زیستن را به آخر برد، ما مانده ایم در این کهنه دیار با خاطراتی بیشتر تلخ، از فسون و بد عهدی …
در این شب شرجی خاموش در کنار شعله های شمع سوزان نوشتم این چند کلام را به امید طلوع بامدادی روشن و گرم..
جناب پزشکیان در تمام حالت ها صدای مردم خوزستان باشید.
با احترام
محمد شریفی
۵تیرماه۱۴۰۳- اهواز