ابراهیم زنگنه – از لابی و لابی گری های بی ارزش و بیهوده خسته نشدهاید؟ اینست سرنوشت امروز خوزستان که پر از چالش ها و مشکلات ریز و درشت است. در جای جای خوزستان ثروتمند، فقر و فلاکت و محرومیت بیداد میکند؟ خیلی جای دوری نروید در مرکز اهواز به در و دیوار، بافت و سیمای شهر که نظری بیفکنید جز خجالت و شرمساری چه می بینید؟ محلات و حواشی شهری مثل عین ۲، ملاشیه، منبع آب و حصیرآباد و و و …. به کنار !
آقایان و مسئولان بازنشسته قدیمی بالای ۷۰ سال! از جان این استان به غم نشسته چه میخواهید؟ چرا برای آیندهی آبرو و اعتبار فرزندان و نوادگان خود فکری نمی کنید که امروز و فردا انگشت نمای خلایقند که اینها وارثان منصوبین پیشینند و دورنمای فکری آنها اندکی بیش نبود و شعاع کارکردی آنها همواره حلقههای بستهی چندنفره بوده است. نگاهی به استانها همجوار بیاندازید تا حساب کار دستتان بیاید. شما تاکنون کدام نخبهی علمی جوان را تقدیم کشور کردهاید؟ شاهکار و شق القمری که تاکنون کردهاید یا داشتهاید، چیست و کدام است؟
اگر راست می گویید بجای شور و مشورت و تصمیم گیری پر از اشتباه، به جوانان تحصیلکرده و فرهیخته اطراف خود مجال و مشورت بدهید تا آنها تصمیمات جدید و بهتر بگیرند و خطاها و اشتباهات فاحش شما را مرتکب نشوند. به آنها وحدت و انسجام و یکپارچگی و هماهنگی و همدلی و همکاری و همیاری و همراهی بیاموزید …. زهی خیال باطل شما برای رفع انواع محرومیت و نارسایی ها، کمبودها، معضلات و چالش های فراوان موجود در خوزستان چه چیزی طراحی کردهاید؟! چه برنامهای تدوین کردید؟! چه مؤسسه یا بنیادی را پی ریزی و بنا نهادید؟
خوزستان شده محل مهاجرت مسئولان دست چندم از اطراف و اکناف و استانهای همجوار خوزستان شده پله پرش مسئولان مهاجر و پروازی بی تجربه و کم تجربه و پس از چند سال ارتقاء یافتن به سطوح بالاتر و عالیه در مرکز کشور خوزستان همهی نخبهها و فرزندان تراز ملی خود را فراری داده و سالهاست در اینجا سیل نخبه کشی راه افتاده است. چند دستگی و اختلافات فراوان بین گروههای مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و … بلای جان خوزستان و مردمش شده است. تا کی و تا کجا ؟
از بنیاد “هاسب” چیزی شنیدهاید؟ اسم آن تا حالا به گوش تان خوردهاست؟ یه کم به خودتان زحمت بدهید در حد یکساعت در اینترنت جستجو کنید خدمات و امکاناتی که “بنیاد هاسب” طی ده سال گذشته در استان محروم سیستان و بلوچستان داشته و دارد، شاید درس عبرتی برای همهی ما باشد که چگونه مردمان آن دیار با وحدت و همدلی با آغوش باز پذیرای خیرین متخصصی بودند که توانستند با جذب سرمایهها و اعتبارات عمرانی و خدماتی حماسهی خدمت بیافرینند.
اما راجع به شرایط و ویژگیهای یک استاندار برای خوزستان: به اعتقاد بنده استاندار خوزستان باید در حد معاون رئیس جمهور یا در حد وزیر کشور باشد. چون خوزستان با هیچ کجای ایران قابل مقایسه نیست و کاملاً متفاوت است. همهی ویژگیها و خصوصیات و امکانات و قابلیت ها و استعدادهای آن متمایز و برجسته و منحصربفرد است.
خوزستان تأمین کننده حداقل ۸۰ درصد درآمد ملی است. بیش از ۸۰ درصد ثروت خوزستان خارج از آن در هزینه و مصرف می شود. با این وضعیت و شرایط، خوزستان و مردمش روز به روز ضعیف تر و لاغرتر شده و بر محرومیت و محرومین آن افزوده می شود تا همه جای ایران عزیزتر از جانمان آبادتر و مجهزتر از گذشته شود اما خودش حسرت به دل نگاه غم انگیز به دست دیگران کند آیا سهمی یا سهمیهای به او تعلق بگیرد یا نه! چرا؟
چون مسئول لیاقتمند، شجاع و تراز ملی بر آن حاکم نشده است. استاندار باید با همهی وجود درک و فهم درستی از مفهوم توسعه و توسعه یافتگی داشته باشد. ذهن استاندار و همهی حواسش به شناخت علمی و درست همهی استعدادها، قابلیتها، ظرفیتها و توانمندیهای محیطی استان باشد. همه را بشناسد نحوه چگونگی توزیع منابع توسعه و زیرساختها را بداند و چگونگی بکارگیری و استفاده از سرمایه منابع انسانی را بلد باشد.
استاندار باید استاد مفهوم فضا و چشم انداز باشد. درک علمی و عمیق و درستی و از مفاهیم منطقه، منظومه، مجموعه و حوزه و کارکرد هرکدام داشته باشد تا بتواند با استفاده از عقل و خرد، علم و دانش و اندیشه، تجربهی کافی با تسلط تام و تمام از مناطق به کمک فرهیختگان و نخبگان و تحصیل کرده های علوم مختلف به امر پیشرفت و توسعهی استان اهتمام ورزد.
مصداق بارز و عینی آن، بطور حتم در بین فرزندان خوزستان و فرهیختگان آن دست کم ده نفر می توان یافت که در صورت نیاز و تمایل و درخواست همهی عزیزان و همفکران اسامی آنها حضورشان تقدیم خواهد شد.