بعد از سپری کردن یک دوره سکوت ناشی از بازدارندگی سیاسی، فعالیت اصلاحات خوزستان در آستانه نامزدی و پیروزی آقای روحانی در انتخابات سال ۹۲ مجددا آغاز گردید.
اما به دلیل رفتار دو گانه و ناسازگار اولین استاندار منتخب و منتصب دولت اول آقای روحانی با مجموعه اصلاح طلبان، دیری نپایید تا تشکیلات سابق و دیرینه اصلاح طلبان خیلی زود دستخوش تفرقه و از هم پاشیدگی و اختلاف شود؛ بطوریکه از یک طرف عده ای ترجیح داده بودند از انتصاب و همچنین عملکرد استاندار حمایت کنند و از طرف دیگر عده ای نیز از در نقد عملکرد استاندار درآمدند و متقابلا به طور عملی و علنی به اختلافات فی مابین دامن زدند.
سرانجام با بالا گرفتن شایعه عزل استاندار و نزدیک شدن به برگزاری دوره دهم انتخابات مجلس شورای اسلامی، بخش عمده ای از اصلاح طلبان منتقد عملکرد اولین استاندار دولت تدبیر و امید برای استقبال از برگزاری انتخابات مجلس دهم خود را باز یافتند و دور هم جمع شدند.
اما به دلیل آثار منفی ناشی از وجود تفرقه مزمن، ( به استثای شهر اهواز) اصلاح طلبان نتوانستند انتخابات را در سطح استان به نفع جریان اصلاح طلبی تمام کنند.
سرانجام زمان عزل استاندار اصلاح طلب بومی خط امامی و انتصاب مجدد یک استاندار بومی اصلاح طلب دیگر، همراه با نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و پنجمین دوره شورای شهر و روستا فرا رسید.
اما با عزل استاندار سابق و انتصاب استاندار جدید، زاویه شکاف و تفرقه میان مجموعه سیاسی اصلاح طلبان نه تنها کاهش و بسته نشد بلکه زاویه آن زیادتر و بازتر از دوره استاندار اول دولت آقای روحانی نمایان گردید و ادامه یافت و سرانجام منجر به آن شد تا رقابت سیاسی با اصولگرایان در برگزاری انتخابات شورای شهر به دلیل عملکرد تفرقه افکنانه عده ای از اصلاح طلبان و مماشات آنها با عناصر رقیب، بلاموضوع شود.
این اشکالات باع شد که فرجام نتایج پیروزی انتخابات شورای شهر در اهواز و اغلب شهرها و روستاهای استان، نصیب اصلاح طلبان نشود و پیروزی آن به صورت قاطع به نامزدان اصولگرا تعلق بگیرد.
امروز آسیب نواختن آهنگ تعامل عده ای از اصلاح طلبان با اصولگرایان و ادامه مماشات با آنها به بهانه پشتیبانی از منابع و منافع استان، بدون تردید رقابت سیاسی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان را بلاموضوع خواهد نمود و متعاقب آن روی انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری و شورای شهر به ضرر و زیان موقعیت اصلاح طلبان نزد افکار عمومی و محافل سیاسی تمام خواهد شد.
بنده توصیه می کنم از آنجاییکه مقدرات همه جانبه استان از دیرباز بر پاشنه در تسلط سیاسی و دیرینه اصولگرایان چرخیده و عقب ماندگی مزمن استان را فراهم ساخته است، بنابراین موضوع رقابت سیاسی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان به هر بهانه نه تنها نباید بلاموضوع اعلام شود، بلکه باید بیشتر از سابق به آن دامن زده شود تا شاید با تسلط گرفتن گفتمان سیاسی اصلاح طلبان، استان خوزستان بتواند راه توسعه را در پیش بگیرد.
به گمانم تا زمانیکه استان راه توسعه را در پیش نگرفته و دوره عقب ماندگی را پشت سر نگذاشته باشد، هرگونه اظهار خشنودی توسط عناصر سیاسی از نحوه اداره استان نمی تواند رضایت افکار عمومی را نسبت به دولت تامین کند.
نقد کردن دولت نسبت به عملکرد اجرایی استان، به قول یکی از متفکران به مثابه نواختن یک سیلی حیات بخش به صورت کسی است که در کوران برف خوابش گرفته، مفید واقع خواهد شد.
به کرات به خصوص در آستانه برگزاری انتخابات متعارف و همچنین عزل و نصب استانداران در خوزستان همواره از منابع سرشار استان و منافع از دست رفته آن در رقابتهای محافل سیاسی، بیشتر از هر وقت دیگر صحبت به میان آمده و به منظور کسب آراء مردم به سمع و نظر افکار عمومی نیز رسانده شده است.
در واقع تکرار این واکنش که عموما با لحن انتقاد آمیز از بیان شرایط همه جانبه عقب ماندگی استان حکایت دارد، به رقابت های سیاسی انگیزه می دهد تا از این طریق به طرح عوامل مختلف و متنوع عقب ماندگی عمومی استان در مقابل افکار عمومی دامن زده شود و انگشت اتهام به سوی اولیای امر مدیریت خرد و کلان استان و مجمع نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی نشانه رود، به طوری که شاخص های عقب ماندگی استان اسباب آن شده است تا اولیای امر مدیریت استان و مجمع نمایندگان آن از عهده دفاع از خود بر نیامده و نارضایتی همچنان از شرایط همه جانبه استان به صورت یک حکایت و امر اجتناب ناپذیر همواره از جانب افکار عمومی بازگو شود.
تا زمانیکه شاخص ها از عدم توسعه یافتگی استان حکایت می کنند؛ اظهار خشنودی از دولت ها و کارگزاران آنها عبث و فریب افکار عمومی است.