دکتر محمدتقی منصوری کیا – رافت اسلامی، حسن همجواری، اشتراکات فرهنگی، مذهبی و تاریخی، کلید واژههای پناه دادن به اتباع خارجی کشورهای همسایه بوده است. گروههای نظامی همچون فاطمیون و زینبیون در دفاع از حرمهای متبرکه در عراق و سوریه دوش به دوش نیروهای ایرانی جنگیده و بیش از ۵ هزار شهید نیز تقدیم این آرمان مقدس نمودهاند.
در چهار دهه گذشته، ارزانی نیروی کار اتباع خارجی، اشراف و اشتغال بعضی از آنها به کارهای تخصصی کارگری، عموما کم توقع بودن، بعضاً اعتماد پذیر بودن آنهانزد بعضی کارفرماهای ایرانی، عدم بیمه نمودن ایشان، و غیره همگی سبب اشتغال و به کارگیری بخشی از ایشان در جامعه ی دارای مشکلات اشتغال ایران، گردیده است!
در کنار فرصتهایی چون کمک به آبادانی و عمران کشور و دفاع از آرمانها در داخل و خارج مرزها همواره تهدیدهایی نیز از طرف ایشان وجود داشته است. این تهدیدها ناشی از: نرخ بالای زاد و ولد، استفاده ی نسبتا گسترده از یارانهها و امکانات کشور، کاهش فرصتهای اشتغال برای ایرانیها، استمرار ورود مهاجرین به کشور، بعضاً معضلات فرهنگی و خصوصاً امنیتی بوده است.
بیشتر مهاجرین (شاید ۸۵ درصد آنها) اتباع افغانستان هستند. به نظر میرسد بین ۵ تا ۱۱ میلیون افغانی در ایران حضور دارند. جالب است که دولت افغانستان نه تنها هیچگونه کمک قابل توجه برای بازگشت اتباع خود ننمود بلکه مدتهاست نه تنها حقآبه ایران از رودخانه هیرمند، بلکه اجازه ورود معادل آب مصرفی اتباع خود را به ایران نمیدهد! در سرجمع موضوع و با توجه به سوء استفاده قدرتهای متخاصم از حضور خیل عظیم مهاجرین برای عملیات روانی، ترور، حمله به اماکن مذهبی، نظامی و امنیتی و غیره دیگر جایی برای مماشات با حضور گسترده و غیرقابل کنترل ایشان باقی نمانده است.
با وضعیت ملاحظه شده در جنگ آمریکا و رژیم اشغالگر قدس (اسرائیل) علیه ایران لازم است با حفظ کرامت انسانی و احترام و صد البته قاطعیت نسبت به موضوعات زیر اقدام سریع نمود: اول: افزایش سختگیری نسبت به کنترل مرزها و قاچاقچیان انسان خصوصاً در مرزهای شرقی با افزایش توان عملیاتی مرزبانی. دوم: تعریف قوانین سختگیرانه تر برای برخورد با قاچاقچیان انسان، خصوصاً کلیه کسانی که برای اتباع خارجی فاقد مجوز امکان کار یا حضور در کشور را فراهم نمودهاند.
سوم: بازگرداندن سریعتر و قاعده مندتر اتباع خارجی غیر مجاز به کشورهایشان.
چهارم: کاهش زمان مجوزهای موجود برای حضور اتباع مذکور با هدف کاهش چشمگیر جمعیت ایشان در کشور. ضمناً لازم است خانواده کسانی که برای ایران و اقتدار آن خدمات ارزنده و مهمی انجام دادهاند از این سختگیری ها معاف شوند.
پنجم: عدم صدور مجوزهای اقامتی جدید مگر در شرایط بسیار خاص. ششم: اخراج و نیز ممنوعیت مطلق ورود اتبایی که در گذشته تا به حال در ایران جرمی ولو جرم کوچک انجام دادهاند. نهایتا هرچند در کشورهایی همچون آلمان، سوئد، نروژ، کانادا و ایالات متحده آمریکا و… جمعیت مهاجرین نسبت به جمعیت کشورشان قابل توجه است و حتی در بعضی کشورها به ۱۸% درصد هم میرسد ولی شرایط اغلب کشورهای جهان به گونه ای است که امکان جذب مهاجرین در درصدهای بالای جمعیتی را ندارند.
ضمن آنکه اغلب مهاجرین پذیرفته شده در کشورهای صنعتی از فیلترهای متعدد گذشته و از آنها به عنوان پتانسیلهای کاری با سطح تخصص بالا و یا فرصت های سرمایه گزاری استفاده میشود.
متاسفانه این موضوع در مورد مهاجرین به ایران کمتر مصداق دارد. در هر حال از منظر امنیت ملی، امنیت اجتماعی، حتی امنیت آبی و غذایی و نیز بحث استفاده از یارانهها و غیره به نظر میرسد صلاح در این است که جمعیت اتباع بیگانه در کشور حداکثر تا ۲ درصد جمعیت کشور باشد.
رعایت این سقف، رعایت حد فرصت حضور اتباع کشورهای همسایه در ایران از منظر جمعیتی و مازاد بر آن، گذر از فرصت و ورود به فاز تهدید است. ضمنا تمرکز زدایی اتباع مذکور از مراکز جمعیتی و پایتخت نیز یک موضوع ویژه است که باید در دستور کاربررسی سریع و دقیق قرار گیرد.
نکته مهم اینکه خارج نمودن افراد مازاد اتباع مهاجر از کشور می بایست با قاطعیت و البته با احترام صورت گیرد تا موجب سواستفاده و جنجال های خبری نگردد و موجب دشمن تراشی بی معنا نیز نگردد.