بنابر رسم گذشته، سعید حجاریان یک تئوری مطرح و فضای سیاسی را که هر از چندگاهی به چُرت می رود را دوباره پویا کرد. تحلیل پشت تحلیل؛ نقد پشت نقد و تفسیر پشت تفسیر.
احسان سپهوند– اخیرا سعید حجاریان تئوری پرداز اصلاح طلب گفته است که اصلاحات برای حفظ ساختارها و چارچوب در کنار کار جبهه ای با همه طیف ها، می بایست هسته سخت خود که همانا سابقون و چهره های سرشناس هستند را حفظ کند و با این شیوه به پیشبرد اهداف خود بپردازد. او گفته بود: «ما میخواهیم کار جبههای کنیم؛ کار جبهههای اگر هستهاش سخت نباشد، وا میرود».
معنی حرف حجاریان این است که ریش سپید کرده های اصلاح طلب می بایست در مرکز تصمیم گیری حضور داشته باشند و همان هسته سخت خود را حفظ کنند. این به صورت تلویحی یعنی توجه ویژه به شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان و یا شوراهای موازی که در مواقع خاص تصمیمات مهم را اتخاذ و به بدنه اجتماعی جهت راهبرد تزریق می کنند.
پس از ارایه تئوری حجاریان محمدرضا تاجیک، مشاور شیخ اصلاحات و رئیس «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» تئوری حجاریان را با تردید مواجه کرد و با اتکاء بر اینکه روح اصلاح طلبی توجه ویژه به دموکراسی و آرا همگانی دارد؛ هسته سخت را نفی کرد و هسته نرم یا همان توده های اصلاح طلب که جوانان را نیز در برمی گرفت مورد توجه قرار داد.
او گفته بود: «بسیار معتقدم که آن هسته سخت دیگر جواب نمیدهد. در واقع سختتر و سنگینپاتر از آن است که بتواند برای شرایط کنونی الگوی مناسب ارائه کند. اگرچه حضور آنها را پاس میدارم و مغتنم میدانم اما کاملا معتقدم که باید یک نوع امتزاج و اختلاط ایجاد شود تا نیرویهای جوان و باطراوت ضمیمه شوند و این ترکیب میان نیروهای جوان و نیروهایی با تجربیات گذشته بتوانند همدیگر را تکمیل کنند. بنابراین به نظر من چنین چیزی باید به هسته اصلاحطلبی امروز بنشیند».
و اما در کنار دیگر نقدها، محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی و رئیس هیئت اجرایی جبهه منحله مشارکت ایران اسلامی؛ از «هسته سالم» برای اصلاحات سخن میگوید و معتقد است که اعتماد و امید مردم امروز در خردجمعی سلامت نیروهاست.
او می گوید: «من با هر اقدام غیر دموکراتیکی مخالف هستم؛ یعنی اگر قرار است هر اتفاقی رخ دهد باید نهادهای اصلاحطلبی در آن مشارکت داشته باشند و هر هستهای بخواهد بهوجود آید باید جمیع نظرات در آن دخیل باشد. چون کار دیگری انجام شود باز هم انتصابی میشود».
برای عقب نیفتادن از قافله تئوری پردازان مرکزنشین، عزم برگزاری میزگردی با حضور چند تن از چهره های سیاسی اصلاح طلب خوزستان کردیم و در این زمینه، جمال درویش دبیر حزب اعتماد ملی خوزستان،حمید لویمی فعال اصلاح طلب، عبدالله سلامی دبیر حزب اتحاد ملت خوزستان و حسین علیخانی سخنگو و معاون سازمان های حزب اعتدال و توسعه خوزستان و عبدالرحیم طبیشی فعال اصلاح طلب را دعوت نمودیم که به دلایلی نشست، با حضور سلامی اصلاح طلب و علیخانی اعتدالگرا در تحریریه تابا برگزار شد. در ادامه مشروح این میزگرد را می خوانید:
– برخی از نخبگان سیاسی معتقدند که اصلاحات کارکرد خود را به لحاظ اثرگذاری در جامعه از دست داده است. تا چه اندازه با این ادعا، موافق هستید؟
عبدالله سلامی:
پیشاپیش اعلام می دارم در این گفت و گو بنده به صفت یک شهروند خوزستانی اصلاح طلب شرکت می کنم و به سوالات پاسخ می دهم. بر خلاف این تصور که عده ای معتقد هستند اصلاحات کارایی سیاسی خود را نزد افکار عمومی از دست داده است، معتقدم اصلاحات کماکان جایگاه خود را نزد افکار عمومی حفظ کرده است.
انتخابات اخیر ریاست جمهوری و مجلس دهم شورای اسلامی نشان داد که در سطح ملی اقبال عمومی به نفع اصلاح طلبان رقم خورده بود. بنابراین اقشار جامعه در شرایط کنونی هنوز جایگزین و الترناتیو اطمینان بخشی به غیر از پی گیری رخداد اصلاحات خرداد سال ۷۶، پارادایم دیگری را انتخاب نکرده اند.
به عنوان مثال در گردش قدرت حزب کارگر بریتانیا برای احراز قدرت در دولت همیشه پیروز صحنه سیاسی نبوده است اما این بدان معنی نیست که حزب کارگر موقعیت خود را نزد اقشار جامعه بریتانا از دست داده باشد. برای دریافت موقعیت و وزن سیاسی اصلاحات تنها از راه چگونگی نقد کیفی و کمی ساختار قدرت مسلط نمی شود به نتیجه رسید، بلکه باید کارکرد اصلاحات را با توجه به مقدرات و امکانات آن مورد ارزیابی قرار دهیم.
حسین علیخانی:
اصولا هر پدیده سیاسی اگر عمری از آن بگذرد نیاز به اصلاح بازنگری دارد و باید با شرایط روز جامعه خود را بروزرسانی کند و به مقدمات جدیدی برسد و به همین ترتیب در هر برهه از زمان خود را با مقدرات پیش رو تطابق بدهد. اگر این به روزرسانی ها صورت نگیرد طبیعتا مردم از احزاب روی گردان می شوند زیرا که نیازهای خود را در برنامه های ایشان نمی بینند.
کدام حزب می تواند جوابگوی سیاست های مورد درخواست مردم باشد؟ مردم سیاست را دوست ندارند زیرا اگر سیاسیون از اخلاق سیاسی دور شوند و نگاهشان روشنفکری محض باشد؛ تحلیل هایشان از واقعیت های بطن جامعه دور می شود و نشانی روی ماتریس ارزشیابی نخواهد داشت. با این شرایط اگر اصلاحات و اعتدال نتواند مردم را اغناء کنند ناگهان معجزه هزاره سوم دیگری خلق می شود زیرا که مردم از فلاکت و فساد فراجناحی خسته اند.
– رهیافت ذهنی حجاریان را که مبتنی بر حفظ هسته سخت اصلاحات است را تا چه اندازه مطابق بر واقعیات جامعه ایران می دانید؟ و آیا با تئوری ایشان در خصوص حفظ چهره های اصلاح طلب قدیمی در چارچوب تصمیم گیری های جریان اصلاحات در ایران موافق هستید؟ یا اینکه تئوری محمدرضا تاجیک را در خصوص تصمیمات از پایین به بالا نافذتر می دانید؟
عبدالله سلامی:
زمانیکه تلقی می شود گفتمان اصلاحات یک طیف گسترده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است؛ منظور این است که قابلیت و همچنین ظرفیت طوریست که اصلاح طلبان با اجتناب از جزمیت راهبردی، به اصلاح همه جانبه امور با توجه به متغییرها عمل کنند. اما آیا در کجای این طیف گسترده باید ایستاد و توقف ارزنده و سازنده کرد؟
سوالی ست که پاسخش را آقای حجاریان ایستادن و توقف کردن در کنار هسته سخت اصلاح طلبان توصیه کرده است، زیرا هسته سخت اصلاحات به جایگاه اصلاح طلبان هزینه داده و راستین اختصاص دارد و هسته نرم آن نیز به اصلاح طلبان سود کرده و منتفع و مماشاتی، تعلق پیدا کرده است.
بدیهی ست در این نوع صورت بندی اقشار جامعه چنانچه شرایط عمومی خود را مشابه اصلاح طلبان هزینه داده (هسته سخت) مقارن بدانند، از اصلاح طلبان سود کرده (هسته نرم) دوری خواهند جست.
چنانچه اقشار جامعه ببیند که نخبگان سیاسی و دولت مردان اصلاح طلب دولت تدبیر و امید در هسته نرم سود کرده ها ایستاده اند و در مقابل خود در شرایط مطلوب بسر نمی برند، نگاه و توقع خود را متوجه هسته سخت نخبه گان سیاسی اصلاح طلب هزینه داده ی مورد اشاره آقای حجاریان خواهند ساخت.
به باور من عکس العمل و کنش روشنفکری در طیف گسترده اصلاح طلبان، می بایست متناسب با رفتار اقشار جامعه تنظیم شود، به شرط اینکه اسب ارابه را بکشد نه اینکه ارابه اسب را به دنبال خود بکشاند. به عبارت دیگر اقشار جامعه نباید تکالیف خود را خود تعیین و انجام دهند بلکه این وظیفه هسته سخت اصلاحات است که پیشاهنگی انجام تکالیف جامعه را با تشکیل و سامان بخشی احزاب سیاسی بر عهده بگیرد.
از آنجاییکه حزب یک نهاد مدنی برخاسته از بطن اقشار جامعه است بنابراین به شایستگی می تواند اقشار جامعه را سازمان بدهد و آنرا مرتب کند و به انجام تکالیف آنها نیز بپردازد.
مقصود آقای حجاریان از صورت بندی طیف اصلاح طلبان به دسته هسته سخت و دسته هسته نرم، دقیقا اشاره به عناصر اصلاح طلبان هزینه داده و عناصر اصلاح طلبان سود کرده است. در این دسته بندی هسته سخت جایگاه اصلاح طلبان اصیل، صادق، قابل اعتماد و اطمینان بخش است و جایگاه هسته نرم نیز به اصلاح طلبان مصلحت اندیش اتلاق می شود.
حسین علیخانی:
باید تمرکز بر داشته ها شود. باید بررسی شود که هسته های سخت و هزینه داده و نه منفعت طلب چه کسانی هستند که علیرغم زخم خوردن باید در جامعه حضور داشته باشند. اگر به دنبال سلامت سازی جامعه هستیم باید داشته هایمان را حفظ کنیم. حزب اعتدال و توسعه برای ایجاد توازن آمد و بنده اصرار دارم حزبی است که با رویه میانه روی ادامه دهنده اصلاحات است.
برخی اصلاح طلبان اکنون نان دولت را می خورند اما حامی نیستند و مدام سهم خواهی می کنند و بیشتر اصلاح طلب کارند. یکی از گرفتاری های ما این است که به جای اینکه حزبی حرفه ای تشکیل دهیم و از حزب حقوق بگیریم حزب از ما حقوق می خواهد.
– حال می خواهیم بدانیم که آیا هسته سختی هم برای حزب اعتدال و توسعه تعریف شده است؟
حسین علیخانی:
ما در کشور محکوم به اعتدال و عدالت اجتماعی هستیم. پوسته سخت و نرم هردو باید بازتعریف شوند و من با نظر آقای فراهانی در خصوص اینکه توجه های باید به هسته سالم باشد و نه سخت موافق هستم. دنیا در حال تغییر است و مردم مرتبا اندیشه های شان دستخوش تغییرات است و نمی توان دیدگاه های متفاوت را نفی کرد.
تاکید بر پوسته سالم را بسیار مهم می دانم زیرا که فساد در کشور ریشه ای و فراجناحی بنابراین نظام درگیر آن شده است. البته حضور هسته سخت و شجاع و دانش محور که محتوای علمی و آموزش حضور موثر در نظام بین الملل را ترویج می کند واجب است.
انتخابات سال ۷۶ و پیروزی اصلاحات در کشور، افکار مردم را متحول کرد و بعد از مشروطه دومین انقلاب فکری صدسال اخیر در سال ۷۶ رخ داد. در آن برهه به گواه اسناد و مدارک معتبر سلامت سیاسی و مالی وجود داشت.
بعد از انتخابات دوره دوم خاتمی هجمه هایی به مرحوم آیت الله رفسنجانی صورت گرفت و این هجمه ها باعث شد که آینده نگری از سوی ایشان صورت گیرد. با این وجود آیت الله هاشمی با تشکیل حزب توسط میانه روهای اعتدالی موافق بودند و تدارک حزب اعتدال را دید و پدر معنوی حزب اعتدال و توسعه شد.
این بار حزب اعتدال از بدنه احزاب اصلاح طلب و بدنه افراد مستقل، جریانی را تشکیل داد و آنرا به دست دکتر روحانی سپردند. با این اوصاف می خواستند کاری کنند که اگر اصلاحات مثل الان در حاشیه قرار گرفت و تصمیمات شان و موضع گیری های شان شفاف نبود و خدشه دار شد حزب جایگزینی وجود داشته باشد و پیش بینی درستی هم بود.
اواخر دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی راه برخی از دوستان از ایشان کج شد و فاصله مردم به اصلاحات کمی زیاد، و در نهایت مردم به سراغ احمدی نژاد رفتند.
الان جامعه ما به هسته سالم بیشتر نیاز دارد به دلیل اینکه مردم بهتر می توانند تحلیل کنند. زمانی که در یک حزب، نخبگان برنامه دادند دیگران اجرا می کنند و این از نظر تشکیلاتی درست است؛ اما در دنیایی که مردم با یک موبایل به کل دنیا وصل می شوند باید نگاه مردم در برنامه های جامعه اثر داشته باشد و با این شرط است که هسته سخت اصلاحات و اعتدال حرف برای گفتن دارند.
– اکنون برای جذاب شدن بحث و از سویی مصداقی عمل کردن به سراغ استان خوزستان بیایم و در خصوص هسته های سخت، نرم و سالم گفتگو کنیم. من معتقدم که هسته سخت در خوزستان وجود دارد و نمی توان منکر وجود افراد با سابقه اصلاح طلبی و هزینه داده شد. همچنین اصلاحات در خوزستان با نام چند نفر برند شده است و طبیعتا نفی این اشخاص امکان پذیر نیست. اما به نظر می رسد در خوزستان هسته سخت در جامعه سیاسی استان کارکرد ندارد. هسته سخت وجود دارد اما کنشگری نمی بینیم.
عبدالله سلامی:
قبلا اشاره شده بود که اصلاح طلبی از یک طیف گستره تبعیت می کند و چه بسا از یک نقطه روشن شروع و به نقطه تیره نیزادامه پیدا کند ، اما آیا امروز یک جریان یا یک شخصیت سیاسی باید در کجای این طیف گسترده به نفع اقشار جامعه توقف و تامل کند ؟ بسیار حائز اهمیت خواهد بود، یا به قول آقای حجاریان آیا به کدام هسته سخت یا هسته نرم تعلق دارد مهم خواهد بود.
در خوزستان علی رغم اینکه متاسفانه ابتکار عمل و فرصت به عهده هسته نرم مصلحت گرا سپرده شده است، عملا استان از وجود ابتکار عمل عناصر هسته سخت و راستین اصلاح طلب که تعداد آنها کم نمی باشد، نسبت به اداره و شرایط جاری استان که تنها در موضع انتقاد قرار گرفته اند بی نصیب مانده است.
امروز چنانچه به نشانی افکار عمومی استان مراجعه و از چگونگی شرایط عمومی و همه جانبه استان استفسار شود و پاسخ ناخشنودی از وضع عمومی و جاری و ساری استان دریافت شود، نتیجه آنست که هسته نرم اصلاح طلبان به جای اصلاح طلبان هسته سخت، در ساز و کار استان دخیل می باشند.
بنده به جد معتقد هستم در زمان به دست آوردن فرصت دولت تدبیر و امید، انتخاب گزینه بومیه بمنظور اداره موفق استان خوزستان یک انتخاب و انتصاب صائب و کارسازی نبوده است، زیرا استان خوزستان در پرورش و توسعه و رشد منابع نیروی انسانی از شرایط مطلوب و رضایت بخش، هرگز برخوردار نبوده است.
متاسفانه در سیاست پرورش نیروی انسانی که بتواند از نیروهای خوزستانی برای اندوخت و کسب تجربه عالی و کافی مدیریت اجرایی در استانهای دیگر کشور استفاده شود، گامی برداشته نشده است.
امروز استان خوزستان دیگر تحمل مدیران عالی و میانی ضعیف را بر نمی تابد زیرا مختصات همه جانبه استان خوزستان آنرا به مثابه یک کشور نمایان و تعریف کرده است. بنابراین امروز خوزستان شاید از هر وقت دیگر به یک استاندار مجرب و کاردان با کارنامه و سابقه موفق نیاز داشته باشد، در خصوص ادارات کل نیز، وزارتخانه ها تاکنون نسبت به انتصاب مدیران موفق العمل در ادارات کل متبوع، دقت کافی از خود نشان نداده اند.
حسین علیخانی:
در خوزستان نخبگان را درگیر مسایل قومی کرده اند و با این حربه تصمیم سازی توسط مرکز صورت می گیرد. تیم مماشات کننده یا همان هسته نرم با مسایل به راحتی کنار می آید، گفتند فلان فرماندار را انتخاب کنید؛ پاسخ دادند چشم، فلان نماینده این را می خواهد و… هی گفتند چشم.
باید معصومیت ازدست رفته هسته سخت اصلاحات و به ویژه اعتدالگرایان بازگردد. تا زمانی که تیم مماشات کننده یا هسته نرم در خوزستان وجود دارد اجازه می دهند که هر نماینده در قوه مقننه در قوه مجریه هم دخالت کند. با این وجود بسیاری از مدیران قَدَر نیستند و اگر باشند هم توانمند باشند؛ پوسته نرم هم آنرا را غیرموثر می کنند تا بتوانند با مقتضیات درخواست شده کنار بیایند.
هسته نرم حق را از هسته سخت گرفت. هسته سخت خالق اندیشه و رویکرد جدید در جامعه است. اگر وزارت کشور توانایی اداره استان ها را داشت و نگاه استراتژیک مدنظر بود؛ هیچ گاه مدیران مماشات کننده انتخاب نمی شدند. انتخاب وزیر کشور درست نبود.
ما در بخش نیروهای اعتدال به ویژه در انتخابات ۹۶ تلاش با برنامه و مدونی داشتیم. در رابطه با معرفی توانمندی های روحانی از خودمان و زندگیمان با هزاران نیروی تشکیلاتی حزب اعتدال سعی فراوانی کردیم و این تلاش با آمار مستند نشان داد که تلاش ما درست بود. مدیرانی که از پوسته نرم مسئولیت گرفتند باعث ناکامی های کشور بوده و هستند و اینها بیشتر به فکر امیال گروه و شخص خودشان بوده و با رفتارهای پوپولیستی استان را نابود کردند.
مثلا در بحث اقتصاد سیاسی مصیبت های امروز ما اکثرا داخلی و موجب می شود تا واحدهای تولیدی کوچک و دانش بنیان توانمند سرخورده شوند. مدیران استان باید به فکر صنعتگران و واحدهای تولیدی باشند و اگر تولیدات استان به نتیجه نرسد مشکلاتی ایجاد می شود.
جوانان بیکار به لشکر بیکاران و لشکر فقرا اضافه می شوند. باید توجه شما را به این نکته جلب کنم که صنعتگران به زودی صاحب یک مجموعه سیاسی می شوند که اثرگذاری شان را چندین برابر خواهد کرد. نهایتا اعلام می کنم که مردم اکنون آتشفشان خاموشند و بایستی هسته سخت و سالم در صحنه حضور یابند تا مماشات کنندگان و منفعت طلبان از صحنه بیرون روند بابد. به میان مردم بیایند و بداد مردم برسند من به عنوان یک نیروی تشکیلاتی حزب اعتدال از این همه فرصتهای سوخته و از دست رفته عذرخواهی می کنم./ پایان