بحث نخست در این باره بررسی ضرورت انجام اصلاحات است. در بحث اصلاح سیاسی و اصلاح ساختار و موازنه قدرت در حکومت، همه به ویژه کشورهایی مانند ما که در هر کمتر از صد سال یک جابجایی قدرت یا شورش و خیزش و انقلاب داشته ایم، نیک می دانند که امروزه جابه جایی قدرت سیاسی از راه های خشونت آمیز و قهری ضرر و زیانش چه بسا کمتر از ادامه داشتن یک حکومت فاقد مقبولیت نباشد! از این رو گویی راه سومی باید پیدا شود.
یعنی از دل و میان ادامه یک حکومت فاقد مقبولیت مردمی و وضعیت هرج و مرج و تخریب، یک روش مسالمت جویانه هر چند دراز مدت باید طراحی نمود.
نکته دوم شناخت پیشنیازهای اصلاح طلبی است. انجام اصلاح یا اندیشه اصلاح طلبی دارای پیش نیازهایی است. به این معنا که در گام نخست، باید باور داشته باشیم که یک مجموعه و یک پدیده یا یک اندیشه، کامل نیست و کمبود و کاستی هایی دارد یا عیوبی دارد یعنی چیزهایی دارد که نباید داشته باشد
در گام بعدی، باید سطح و لایه های اصلاح مشخص گردد. آیا اصلاح در روساخت لازم است یا زیر ساخت؟
در گام سوم، تبیین روش های انجام اصلاح و تغییر است. اگر روش انجام اصلاحات، با دور و تسلسل همراه باشد قطعا انجام آن به بن بست برخورد می کند.
بر این پایه، چکیده و خمیرمایه اصلاح طلبی را اینگونه می توان بازگفت. «اصلاح و تغییر در اصول، سیاست ها و برنامه ها و روش ها، در فرآیندی قانونی و آرام و تدریجی بدون تخریب و هرج و مرج».
ناگفته پیداست که تحقق و انجام ایده اصلاح طلبی، نیازمند فراهم بودن زمینه هایی است مانند رشد یافتگی فرهنگی و رشد یافتگی سیاسی و داشتن شکیبایی و حوصله و داشتن نظامی مبتنی بر چرخش قدرت میان احزاب رسمی و مردمی و وجود همگرایی میان همه نیروها با هدف خدمت به مصالح کشور است.
پیرامون انجام اصلاحات در کشورمان باید اعتراف نمود که در باب پیش نیازهای آن و فراهم نبودن زمینه ها دچار مشکلات و موانع و عقب افتادگی هایی هستیم.
گرچه در بیست سال گذشته به همت رسانه ها و شبکه های مجازی و سخنرانی های فرهیختگان، زمینه های فرهنگی و سیاسی و ضرورت های آن نزد طیف های گسترده ای از جوانان و طبقات میانه و حتا مستضعف جامعه فراهم شده است و جمعیت های زیادی به ضرورت اصلاحات به عنوان شیوه ای کشورداری و انجام تغییرات باور پیدا کرده اند ولی زمینه های حقوقی و قانونی و بالادستی آن همچنان مسکوت رها شده است.
آیا در میان مقامات بلند پایه کشورمان افرادی هستند که بر این باور باشند که شکل و شیوه حکمرانی ما دارای کاستی و عیوبی است؟
اگر به وجود کاستی و عیوبی پی بردند آیا آنان این آمادگی را دارند که در راه اصلاحات بخشی از قدرت و اختیارات خویش را به دیگران واگذار کنند؟
آیا اصلاحات مد نظر آنان به سود مردم و توازن قوا منجر خواهد شد؟ یا دریچه های نیمه باز حقوق مردم را خواهند بست؟
کدام بخش از قانون باید اصلاح گردد؟ فرایند انجام اصلاحات و از جمله همه پرسی از کجا کلید باید بخورد تا رنگ اجرایی به خود بگیرد؟
چند حزب رسمی و قوی در کشور داریم که دیدگاه های متنوع حکمرانی و کنشگران سیاسی را نمایندگی می کنند؟
اینها بخشی از پرسش های بدون پاسخ در راه انجام اصلاحات ساختاری در ایران است. افزون بر این ما بسیاری از کنش ها و دیدگاه ها و باورهای سیاسی خویش را به تاریخ اسلام و آموزه های دینی گره زده ایم و برای اثبات آن به مردم هزینه های گزاف تحمیل کرده ایم چگونه از همه آنها بازگردیم؟
زمانی شعار احزاب و افراد اصلاح طلب در ایران این بود که قانون اساسی ظرفیت قبول اصلاحات را دارد. به این معنا که اگر متن مصرح در قانون اساسی بدون تاویل و تفسیرهای ذوقی و سیاسی و خطی بازی، به اجرا در آید درصد قابل قبولی از اصلاحات تحقق یافته است.
اجرای بدون تنازل از قانون اساسی همین را می خواست. متاسفانه همین گزاره ساده نیز با چنان پیراهه های سیاسی و بعضا شرعی درآمیخته و زمخت و متصلب شد که نتوانست داروی دردهای ما باشد.
این شعار و خواسته معصومانه متاسفانه امروز نزد طیف های گسترده ای از اصلاح طلبان و مردم کاربرد ندارد و رهگشا نیست. ببینید که چگونه خودمان را به بن بست ها کشاندیم!
اما در استان خوزستان ما گرفتاری ها و موانع خاص خود را داریم که می توان انها را در تمور زیر گردآورد:
- سست بودن همگرایی میان نیروهای اصلاح طلب و وجود اختلافات.
- نود و نه درصد فعالیت اصلاح طلبی در خوزستان معطوف به داشتن و نداشتن مسئولیت اجرایی در استان و تامین مصالح فردی است.
- جوانان اصلاح طلب نیز به بزرگان خود نگاه می کنند و فعالیت هایشان معطوف به تامین شغل و ارتقای شغلی و مامور شدن به جاهایی است که حقوق بیشتری دریافت کنند.
- خنثی کردن یکدیگر و به اصطلاح خراب کردن همدیگر در استان خوزستان به یک اصل تبدیل شده است.
- ناپایداری و صوری بودن بیشتر احزاب.
- وجود فقر سیاسی و عدم درک مشترک در میان اصلاح طلبان
- تبدیل کردن تنوع قومیت ها از یک فرصت به تهدید
والسلام