در این وجیزه کوتاه سعی شده که با تشریح ماهیت دولت روحانی، الزام تعامل فراقانونی دولت با نمایندگان مجلس شورای اسلامی مشخص شود و بگوییم چرا دولت در برابر نمایندگان مجلس کوتاه می آید اما ممکن است در برابر نهادهای حاکمیتی دیگر بایستد. سپس به بررسی نقش استانداران در این لابی گری با نمایندگان خواهیم پرداخت.
احسان سپهوند– اعتدالِ دولت روحانی، میوه درخت تعامل است. درخت تعامل در گسترش شاخه هایش خصاصت به خرج نمی دهد و آنها را به چپ راست گسترانیده و همه طیف های سیاسی را به تنه درخت که همانا اتوریتی دولت است کم و بیش وصل کرده است. با این شیوه، سایه گسترده دولت هژمونی کارآمدی را خلق کرده است.
درخت تعامل برای مثمر شدن به میوه اعتدال می بایست خود را از تکان ها شدید و تنش های محیطی محفوظ بدارد. باید در آرامش طبیعی رشد کند زیرا که به هر شکل تنش محیطی می تواند او را از هدف غایی بازدارد.
کیمیا، لیمیا و سیمیا ثمره دولت روحانی نیز همین است که بیش از سایر دُول در طول تاریخ انقلاب، مابین چپ و راست دوستدار دارد و بین راست و چپ دشمن!
دولت روحانی دولت خاتمی نیست که با عنادورزی های اقتدارگرایان محبوبیت بیابد و نفوذ قدرتش در بین آحاد مردم بیشتر شود. دولت احمدی نژاد هم نبوده که پس از ماجرای ۸۸ با محو کردن اصلاح طلبان در دل حاکمیت محبوب تر شود نه زیاد چپ می رود و نه زیاد به راست متمایل است و هویت اعتدال را به گونه ای تعریف کرده که باید حداقل هزینه را بدهد.
روحانی برای کنشگری دوباره اصلاح طلبان و برای محو تدریجی تجدد و رادیکالیسم آمده است. در چپ و راست محبوب است در راست و چپ منفور!
اگر میوه گس اعتدال درخت تعامل روحانی، عطر خوش اصلاحات بگیرد یا اینکه طعم شیرین قدرت اصولگرایی بپذیرد دیگر مزه گَس ندارد و مضمحل می شود.
تنه درخت نقش ستون اصلی یعنی هیات دولت را ایفاء می کند و شاخه های اصلی آن، استانداران در ولایات و شاخه های فرعی تر فرمانداران و همین طور به ترتیب بخشداران و دهیاران هستند.
طبیعتا شاخه های اصلی (استان ها) از تنه تغذیه می شوند و در نهایت پرورش ثمره مورد نظر رییس جمهوری وظیفه ایشان است. ثمره ای که به اعتدال ختم می شود.
شخص روحانی بر خلاف برخی از نزدیکانش نشان داده که در مقابل اراده خلق «اعتدال» استوار است. اگر به بخشی از بدنه سخت حاکمیت نظر همیشگی داشته باشد بازنده است! او اگر به خواسته های اکثریت جامعه هم تن دهد شکست می خورد! و برای همین است صرفا خواست مردم را در تریون بیشتر بازگو می کند و کمتر عمل.
اما تیزبینی روحانی بِستر قوه مقننه را برای کاشت بذر اعتدال مساعد دیده جایی که می تواند اصولگرایی و اصلاح طلبی را برخلاف نهادهای دیگر یکجا داشته باشد. جایی که هم مشخصا بدنه حاکمیت است و هم منتصب است به مردم. به واسطه همین دیدگاه بود که نزدیکان روحانی و اعضاء برجسته حزب اعتدال شب را با فراکسیون امید می نشستند و روز را برای ریاست لاریجانی تلاش می کردند.
با این وجود برای ابقای دولت روحانی، اصل راهبرد سیاسی برای حصول اهداف بر رضایت نمایندگان استوار است. درست جایی که پاشنه آشیل دولت پدیدار می شود؛ اغنا و ارضاء نمایدگان.
چه کسانی بیشترین تعامل را با نمایندگان دارد؟ استانداران
اغناء نمایندگان چگونه امکان پذیر است؟ امتیازات
بیشتر خواسته نمایندگان حول چه مسایلی است؟ انتصابات
با وجود این و به تبع سایرین مشخصا دکتر شریعتی مکلف و موظف به تامین خواسته های اعضاء مجمع نمایندگان خوزستان است که طبیعتا ممکن است بخشی از خواسته ها و امتیازات به جای منافع منطقه ای، شخصی و در قالب انتصابات بگنجند.
ویدیو منتشرشده اخیر نیز در فضای مجازی علیرغم نامعتبر بودن سند و دقیق نبودن مختصات، فضای ملتهبی را در استان خوزستان پدیدار آورد.
جایی که نماینده ای با ابزار فشار مشروع مجلس بر دولت خواسته های نامشروع خودش را مطرح می کند.
بر فرض محال در صورت اثبات تغییر فرماندار بهبهان به دلیل لابی های استاندار خوزستان با نماینده شهرستان، مقصر جلوه دادن دکتر شریعتی نعل وارنه زدن به ماجرای دخالت مستقیم برخی از نمایندگان در انتصابات است. موضوعی که به قلم نگارنده اساس ده ها گزارش، گفتگو و یادداشت در سال اخیر بوده است و در تمامی این مطالب در کنار تاکید بر بدعهدی برخی نمایندگان نسبت به موکلان شان، استاندار خوزستان نیز در بحث نرمش در مقابل خواسته های فرقانونی برخی از نمایندگان نقد شده است.
اگرچه اثبات ورود قوه مقننه به امورات اجرایی قوه مقننه بر مردم و حتی اهالی رسانه دشوار است اما نشانه های این دخالت ها را می توان حتی در انتصاب مدیران مدارس نیز مشاهده نمود!
اخیرا نیز شاهد بودیم یکی از نمایندگان محترم با انتشار نامه ای مخالفت هرگونه انتصاب غیربومی در حوزه انتخابیه اش را اعلان نمود؛ در حالی که اشخاص مورد اشاره اش در تصدی گری پست های دولتی خوزستانی بودند. لاجرم فشار بر دولت برای انتصابات در خفاء و مورد اخیر در عیان در نهایتا ممکن است اهراز بومی بودن را به عنوان ابزار فشار بر دولت تا سطح انتصابات قوم و خویشی به ابتذال بکشاند.