اگر اصلاحطلبان نبودندقطعا آقای روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ رای نمیآورد/ چطور معاون فرماندار اندیکا بدون هماهنگی برکنار می شود و با ندای امام جمعه تثبیت می شود ولی فرماندار مسجدسلیمان قبل از انتصاب با اظهار نظر امام جمعه مسکوت می ماند/ چرا نمایندگان در ابتدا خود را وابسته به جریان امید و پایبند به اصول و ارزشهای اصلاحطلبی معرفی میکنند اما وقتی که رای میآورند رفتارشان تغییر میکند؟!
اگر آقای روحانی چند سال آینده را هم با همین وضعیت طی کند، آقای رئیسی یا هر فرد دیگری که رای قابل ملاحظه دارد، در انتخابات اینده میتواند هر رقیبی را براحتی شکست دهد. اگر اصلاحطلبان با همین روند جاری پیش بروند، باید در انتخابات ۹۸ گوشهنشینی را برگزینند.
در هیچ جای دنیا چنین بیاخلاقی و منفعت طلبی صورت نمیگیرد که افراد با حمایت و ائتلاف یک جریان وارد عرصه و مسئولیت شوند اما وقتی موفقیت را به دست آوردند؛ بگویند مستقل عمل می کنیم و در نهایت در اردوگاه رقبای حامیان واقعی و اکثریت مردمی که او را به نمایندگی ووکالت خود برگزیده اند برنامه ریزی و عملی کند. چنین رفتارهایی از هیچ شخصیت اصلاحطلبی واقعی متصور نیست و فرصتطلبی را معنی میدهد نه اصلاح طلبی.و آدمهای ابنالوقت وارد عرصه سیاسی می شوند.
ما از روحانی ناراضی نیستیم از دست اندر کار محلی و منطقه ای دلخوریم. اصلاح طلبان نه برای سهمیه در کابینه و نه برای مزایا و امکانات از روحانی حمایت کردند. ما به خاطر منافع کشور و نظام و اتحاد و همبستگی ملی و تعلق خاطر هرچه بیشتر ملت به نظام و دولت حاکم پشت سر روحانی قرار گرفتیم.
اگر روحانی هم می گفت حتی یک جایگاه اجرایی به ما نمیدهد یا سیاست های ما را دنبال نمیکند، ما باز هم در شرایط حاکم بر انتخابات واز بین گزینه های نامزدی ریاست جمهوری به او رای می دادیم.
اما یکی از مصادیق مورد گلایه جمعی از اصلاح طلبان از استاندار محترم خوزستان این است که پس از کش و قوس هایی که در طول این ۹ ماهه اخیر جهت معرفی و جایگزین نمودن فرماندار مسجدسلیمان به وجود آمد گفته شده که تصمیم نهایی بر عهده امام جمعه محترم شهرستان نهاده شد. در این مدت نام یکی از اصلاح طلبان استان بدون اطلاع و اقدام اولیه او برای تصدی گیری سمت فرماندار شهرستان مکررا برده شد.
در پایان سال ۹۵ نماینده شهرستان مسجدسلیمان در نشستی مشخصا گفت: برای حفظ فضای امنیتی و ارامش انتخابات شورای اسلامی شهر تا پایان انتخابات فرماندار فعلی زمامدار امور باقی بماند ولی در نهایت با رفتن فرماندار فعلی و انتصاب دکتر جهانگیری باورصاد موافق هستم. که نماینده ان موقع در انتصاب دکتر جهانگیری باورصاد ممانعت نمودند.
خبرهای موثق حکایت دارد هفته گذشته در نشست نماینده شهرستان و استاندار در خصوص تصمیم گیری برای فرمانداری مسجدسلیمان بحث های پیش آمد که استاندار اعلام کرده که حجت الاسلام امینی امام جمعه محترم شهرستان با تغییر فرماندار فعلی و انتصاب دکتر باورصاد مخالف است.
اما سوالی که جای نقد را از استاندار محترم خوزستان باز می کند این ابهام است که چطور معاون فرماندار اندیکا بدون هماهنگی برکنار می شود و با ندای امام جمعه تثبیت می شود ولی فرماندار مسجدسلیمان قبل از انتصاب با اظهار نظر امام جمعه مسکوت می ماند و حال چه شده است که با وجود موافقت مسئول ستاد اصولگرایان معتدل و ستاد مرکزی دکتر روحانی در مسجد سلیمان در حمایت از دکتر باورصاد بعضی ها به این نتیجه رسیده اند که فرد غیربومی برای فرمانداری این شهر بیاورند و یا اینکه برادر جانبازمان سید حمزه موسوی جهت فرمانداری ماهشهر ماجراهایی را در پشت سر دارد؟!
از سوی دیگر حجت الاسلام امینی در سخنانی که از تریبون نماز جمعه چند هفته پیش در دفاع از برخی مسئولان دولتی مطرح کرد؛ به صورت جدی خواستار احترام به فرزندان شهداء شد. حال سوال این است که دکتر جهانگیری باورصاد جانباز ۶۵ درصد است؛ همواره از زبان بزرگان نظام، جانبازان به شهدای زنده تعبیر شده اند چطور می توان مخالفت با این قشر را خارج از برداشت های حزبی و خطی یا سیاسی تعبیر نکرد؟! لذا در مخالفت حجت الاسلام امینی با انتصاب دکتر جهانگیری جای تردید وجود دارد. قطعا امام جمعه محترم شهرستان نگاه بسیار مساعدی را با انتصاب یاران همیشگی انقلاب و مردان جبهه های رزم خواهند داشت.
هرچند جای گلایه نیز از بیانات امام جمعه گرامی شهرستان مسجد سلیمان در تشبیه یکی از بزرگان و منتخب مردمی شورای شهر به سیب زمینی و یا نسبت دادن به دیگر فرزندان شهرستان باقی است؛ اکنون اما به زعم بنده انتصاب یکی از اندیشمندان جانباز به عنوان نماینده دولت و فرماندار شهر جایی برای مخالفت ندارد.
ما حجت الاسلام امینی را فردی فرهیخته می دانیم و قاعدتا می بایست مسایلی پشت پرده وجود داشته باشد که نیاز به شفافسازی بیشتری دارد. و نقش نماینده محترم را به طور شفاف در این موضوع جویا هستیم. البته با نشستی که در چند روز گذشته تعدادی از دوستان در اهواز با یکی از روحانیون بلند پایه استان داشتند ظاهرا مسایل فی مابین رفع و رجوع شده باشد.
نقدی هم بر نمایندگان استان خوزستان وارد است که در انتخابات لیستی با عنوان امید ارائه میشود و افرادی در آن لیست قرار میگیرند. ایشان در ابتدا خود را وابسته به جریان امید و پایبند به اصول و ارزشهای اصلاحطلبی معرفی میکنند اما وقتی که رای میآورند رفتارشان تغییر میکند و انگار این خودشان بودند که برای ورود به مجلس تلاش کردند.
این گونه رفتارها نشان میدهد مبنای سیاسی و حزبی ما در خوزستان ضعیف است. عدهای میآیند از پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات استفاده میکنند وارد چرخه قدرت میشوند و سپس فراموش میکنند که چگونه رأی آوردند و این یعنی اساس ائتلاف دارای روند غلطی است و قطعا به اصلاحطلبان ضربه میزند.
دولت روحانی به واسطه عملکرد ضعیف در سیاست داخلی امان اصلاح طلبان را در شهرستانها و استانها بریده است و متاسفانه قایان پایتخت نشین نمیخوان این را قبول کنند.
بر کسی پوشیده نیست که خوزستان علی رغم همه حقانیتی که دارد از محرومیت شدید در همه زمینه رنج می برد، محرومیت تنها به کمبود امکانات و نبود دکتر متخصص و فراگیر شدن فقر عمومی و.. منتهی نمی شود بلکه دامنه محرومیت به محروم بودن از سیاستمدار متعهد و نماینده ای فرا جناعی وفرا قومی وبا رفتار ها و اقدامات غیر تبعیض آمیز وفاق از مباحث طائفه و اطرافیان وفامیل گرایی و لیدر های انتخاباتی که نمونه بارز آن در به کار گیری در عزل و نصب ها در ادارات بی داد می کند.
در این چند وقت که اوضاع مسجدسلیمان را رصد می کنم، حسرت می خورم بر شهری که داعیه داران بزرگی در آن قبح منافع طلبی و باندبازی و خویشتن خواهی را نا دیده می گیرند و بعضا حرفهایی می زنند و اعمالی انجام می دهند که نه تنها درشان جایگاه سیاسی و اداری آنها نیست، بلکه شان و کرامت انسانی را روا نمی دارد.
قطعا فضای تنش آلود سیاسی دامنه اتحاد و همبستگی را کوتاه و همدلی ها را مخدوش و فرصتها را بر باد می دهد. دفاع از حق شهروندان وظیفه اخلاقی و انسانی همگان است، برخی مسوولیتشان سنگینتر است از جمله کسانی که لباسشان در جامعه نوعی انتساب به دین رحمانی وعدالت محور ما محسوب میشود؛ چون هرگونه خطای آنان از نظر مردم به پای دین گذاشته میشود! قطعا دین مبین اسلام روا نمی دارد که کس یا کسانی در پوشش آن به تهمت زنی و ستیزه جویی مبادرت کنند و در جوف سخن حق، باطلی را تقویت کنند.
مسجدسلیمان را چه شده که برخی باسوء استفاده از متولی گری برخی امور در حوزه های دیگر دخالت می کنند یا به شورا فشار می آورند وشورا را ازحق مسلم خود که انتخاب شهردار است باز می دارند و توسعه شهر راعقب وعقب ترمی اندازند و فرصتها رابه تهدید تبدیل کرده اند، آیا این افراد حاضرند عواقب و مسئولیت اقدامات خود را به عهده بگیرند و نسبت به آنچه انجام می دهند بصورت شفاف پاسخگو باشند؟
همچنانکه روا نیست نماینده ی محترم سطح خود را تا حد یک طایفه گرای قبیله محور تنزل دهد آنهم در شهری که افتخار مردمش آن است که در توسعه مدنی کشور پیشتاز بوده اند و در شهری که دروازه ورود تمدن امروزی به کشور است و در دامان خود صدها دانشمند ونویسنده و نخبه علمی وفرهنگی پرورش داده، زمان و فرصتها به سرعت در حال گذر است و متاسفانه از کسانی که انتظار می رود بزرگ منشی و عدالت و ادب دیده شود.
اتهام زنی و خویشاوند سالاری و حق و ناحق دیده می شود و قربانیان نیز که از ترس رد صلاحیت یا توبیخ و مقابله به مثل دم برنمی آورند وناچار هستند که از تطاول عرض و آبرویشان به دست قدر قدرتها به خدا پناه ببرند.
کیکاوس دشتگلی پور/ فعال اصلاح طلب و معاون تبلیغات ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در خوزستان