بخش چهارم: ویژگی های نخبگان و نخبه سیاسی
  • امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 23 - ربيع أول - 1447
  • برابر با : Monday - 15 September - 2025
4

بخش چهارم: ویژگی های نخبگان و نخبه سیاسی

  • کد خبر : 29782
  • 30 فروردین 1397 - 1:11
بخش چهارم: ویژگی های نخبگان و نخبه سیاسی

نخبه (Elite)   اصطلاح نخبه که معادل انگلیسی آن Elite است از کلمه Eligere به معنای « انتخاب» ویا « انتخاب کردن» مشتق شده است، در مفهوم ابتدایی برای بیان کیفیت کالاهایی به کار برده می شد که دارای مرغوبیت وبرتری خاصی نسبت به سایر کالاهای مشابه بوده اند. در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی، […]

نخبه (Elite)

 

اصطلاح نخبه که معادل انگلیسی آن Elite است از کلمه Eligere به معنای « انتخاب» ویا « انتخاب کردن» مشتق شده است، در مفهوم ابتدایی برای بیان کیفیت کالاهایی به کار برده می شد که دارای مرغوبیت وبرتری خاصی نسبت به سایر کالاهای مشابه بوده اند. در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی، نخبه به گروههایی از افراد جامعه که جایگاه یا مقام و منزلت سیاسی ، اجتماعی ویا روحانی ویژه ای داشتند، یعنی کشیشان والامقام، ماموران عالیرتبه دیوانی، اشراف زادگان و فرماندهان نظامی اطلاق می شد.

 

اما در سیر تطور واژه ای به مفهومی مبدل شد که از نظر معناشناسی تحولات معنایی وسیعی پیدا کرده است. هم اکنون نخبه بیشتر به کسانی گفته می شود که در رشته یا زمینه خاصی دارای تخصص یا مهارت بوده و در آن زمینه فعالیت داشته باشند…

 

دانشمندان قرن بیست هم تعریف مشابه از نخبه و نخبه گرایی دارند. از دید آنها نخبه گرایی به طرز برخوردی با سیاست و اجتماع گفته می شود که در آن یک طبقه کوچک در جامعه امتیازات بیش از حدی را به قیمت محرومیت دیگران در اختیار دارند. در این گونه جوامع نخبه ها نسبت به دیگران برتر اند و امتیازات ( ثروت، قدرت، پرستیژ) شان نسبت به دیگران بیشتر است. طرفداران نخبه گرایی تمرکز قدرت در دست یک عده محدود را نیازی برای جلوگیری از فروپاشی یک جامعه می دانند.

 

از دید طرفداران نخبه گرایی منافع نخبه ها با منافع جامعه در کل گره خورده است و این که یک گروه کوچک نخبه بیشتر از دیگران صاحب ثروت و قدرت و پرستیژ می شوند، طبیعی است. ولی مخالفان نخبه گرایی آن را مترادف به انحصار قدرت به بهای محرومیت دیگران و در نهایت تبعیض طبقاتی می دانند.

 

– محمود سریع القلم در کتاب عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران در مورد نخبگان چنین اظهار نظر می کند:«لغت نخبگان به معنای بزرگان، صاحبان فکر، شخصیت و تواناییهای وسیع فکری و سازماندهی می باشد. نخبگان به دو گروه کلی تقسیم می شوند: نخبگان فکری و نخبگان ابزاری، نخبگان ابزاری صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی هستند و نخبگان فکری افرادی هستند که اندیشه، فکر، روشهای بهینه، تئوری، آینده نگری و دوراندیشی تولید می کنند. اینان روشهای عقلایی تحقق اهداف را مشخص می کنند. البته نخبه ابزاری می تواند در عرصه سیاست و یا نظام اقتصادی، از تواناییهای فکری نیز برخوردار باشد.»

 

– شوارتس منتل بر این عقیده است که همه نخبه گرایان و نظریه پردازان نخبه گرایی از افلاطون تاثیر پذیرفته اند و در حقیقت پدر نخبه گرایی افلاطون است. اما دکتر حسین بشیریه معتقد است که پیشینه مفهوم الیت به اندیشه های ماکیاولی فیلسوف ایتالیایی باز می گردد.

 

– ماکیاولی در یک مفهوم کلی تمام فرایندهای اجتماعی را به واقعیتهای اساسی تفاوت میان نخبگان و غیر نخبگان ربط می داد. او در حقیقت الیت را به مفهوم گروههای حاکمه ای تلقی می کرد که برای پاسداری از مبانی قدرت ، اراده خود را آشکار می سازند.

 

– ویلفردو پاره تو بنیانگذار مکتب نخبه گرایی که کاربرد اصطلاح نخبگان بیشتر به او برمی گردد نخبگان را سرآمدان هر شاخه از فعالیت بشری می داند. در نظر پاره تو نخبگان و برگزیدگان مشتمل بر تمام کسانی هستند که دارای خصوصیاتی استثنایی و منحصر به فرد بوده و یا دارای استعدادها و قابلیت هایی عالی در زمینه کار خود و یا در بعضی فعالیتها باشند. بنابراین پاره تو نخبگان را از اعضای ممتاز جامعه محسوب می کند، یعنی افرادی که بر اثر خصوصیات ممتازشان صاحب قدرت و یا شخصیت می گردند.

 

– آلن بیرو در فرهنگ علوم اجتماعی مفهوم «نخبه» و «سرآمد» را چنین توصیف می کند:«سرآمد از از ریشه لاتینی Eligere به معنی گزیدن گرفته شده است. سرآمد به آنچه بهتر از دیگران و شایسته گزینش باشد اطلاق می شود.

 

از واژه سرآمدان، فرهیخته ترین طبقات یک جامعه ، آنان که تواناترین افراد در اداره موثر جامعه و خدمت بدانند، برمی آید. در جوامع سنتی ، اشراف سرآمدان جامعه به حساب می آمدند و اساس برتری آنان را خاندان تشکیل می داد. در یک جامعه صنعتی، اساس گزینش سرآمدان را باید شایستگی احراز بیشترین توانایی و استعدادهای فکری و اخلاقی، سجایای لازم برای رهبری و درک معنی و مفهوم مسئولیت تشکیل دهد»

– به باوار موسکا گروه نخبه شامل افراد و شخصیتهایی می شود که در یک جامعه با برخورداری از امتیازات اکتسابی و فطری خود در موقعیت برتری نسبت به سایرین قرار گرفته اند. و قابلیت به فعل درآوردن این امتیازات را نیز دارا می باشند.

 

همچنین موسکا معتقد است که دو طبقه از مردم در جامعه حضور دارند: طبقه ای که حکومت می کند و طبقه ای که بر آن حکومت می شود. طبقه نخست که اقلیتی بیش نبوده، همه کارکردهای سیاسی را برعهده داشته و قدرت را در انحصار خود می گیردو از سود حاصل از قدرت ورزی لذت می برد. اما طبقه دوم اکثریتی را تشکیل می دهد که به وسیله طبقه اول کنترل می شود.

 

در اصطلاح موسکا، طبقه سیاسی یا نخبگان بالفعل به کسانی اطلاق می شود که تمایل یا قدرت رقابت برای نفوذ بر جمع کثیری را دارند.

گی روشه در کتاب تغییرات اجتماعی طبقه بندی ششگانۀ زیر را از نخبگان ارائه کرده است :

 

۱ـ نخبگان سنتی
نخبگان سنتی از حاکمیت و یا نفوذی برخوردارند که ناشی از ساختهای اجتماعی، ایده ها و اعتقاداتی است که ریشه در گذشته ای دور دارند و مبتنی بر راه و رسم سنتی طولانی اند.

 

۲ـ نخبگان تکنوکرات
نخبگان تکنوکراتیک منتسب به ساختی رسمی یا اداری هستند. اقتدار آنها بر اساس معیار دوگانه ای استوار است. اول آنکه این نخبگان بر اساس قوانین وضع شده و رایجِ شناخته شده، انتخاب شده اند، دوم آنکه این اتنخاب به دلیل دارا بودن صلاحیتها، قابلیتها و تخصّصهای تحصیلی یا همچنین با احتساب دارابودن تجارب و سابقه در زمینه های خاص یا ملاکهایی از این قبیل سنجیده و مورد قضاوت قرار می گیرند

 

۳ـ نخبگان مالکیت
نخبگان مالکیت به دلیل ثروت و اموالی که دارند از نوعی « اقتدار» یا « قدرت» برخوردار می شوند. این اموال و این ثروت باعث تسلط آنان بر نیروی کاری می گردد که به خدمت گرفته اند، ولی از طرف دیگر این توانایی مالی به آنها امکان می دهد که بتوانند بر روی سایر نخبگان سنتی و یا تکنوکراتیک فشارهایی وارد سازند و در نتیجه برای خود قدرت اجتماعی کسب نمایند

 

۴ـ نخبگان خارق العاده یا کاریزمایی
نخبگان کاریزمایی ( به تعبیر وبر ) نخبگانی هستند که خصوصیات خارق العاده به آنان نسبت می دهند

 

۵ـ نخبگان ایدئولوژیکی
این نخبگان اشخاص یا گروههایی هستند که در اطراف ایدئولوژی معینی متشکل گردیده یا در به وجود آوردن ایدئولوژی خاصی سهیمند.

 

۶ ـ نخبگان سمبلیک
ارزشها، ایده ها، سمبل های وضعیت موجود، نهادها و ایده های جدید و غیره در رؤسای سیاسی متبلور و متجلی می شوند و در این میان رؤسای معنوی و ایدئولوژیکی بهتر می توانند خصوصیات سمبلیک به خود بگیرند.

 

قدرت نخبگان سیاسی در یک نظام اجتماعی دموکراتیک مبتنی بر قانون اساسی، به عنوان تجلی حاکمیت ملی توجیه می گردد. با وجودی که هنوز برخی بر بعد ایدئولوژیک نخبگان شدیداً تاکید می ورزند، ولی در تعاریف جدید، اصطلاح نخبه و عملکرد آن، به صورت بی طرفانه و بدون توجه به بار سیاسی و ایدئولوژیک آن مورد ارزیابی قرار می گیرد.

 

و بالاخره در حالی که امروزه در جوامع صنعتی غربی ، نخبگان سیاسی به مثابه گروهی رسمی که قانوناً برگزیده شده اند، تعریف و تبیین می شوند، گروه نخبه در کشورهای در حال توسعه از جمله در ایران ، هنوز با تعاریف پاره تو و موسکا همسویی بیشتری دارند .

 

به عبارت دیگر باید پذیرفت که در تعریف گروه نخبه شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص جوامع تاثیر تعیین کننده ای دارند. مفهوم نخبه مورد نظر جامعه شناسی غربی تطابقی با کارگزاران و دولتمردان کشورهای حهان سوم از جمله ایران ندارد.

 

نظریه ای دیگر می گوید: « این تصور که نخبۀ سیاسی فرد شایسته و مولد دانش سیاسی است، در آوردن اصلاحات نقش بازی می کند، و با باور به ارزش های سالم سیاسی، برای روشنگری در جامعه کار می کند، نادرست است.

 

همچنان این برداشت که نخبگان دارای مشروعیت٬‌ محبوبیت و مقبولیت استند، هم نا درست است. این طرز دید به دلیلی جالب است که حتی پیروان آگاه مکتب نخبه گرایی (Elitism) هم به این باور نیستند.

 

در واقع پیروان مکتب نخبه گرایی معتقد اند که یک جمعیت محدودی از نخبگان (Elites) باید قدرت انحصاری برای ادارۀ جامعه را در اختیار داشته باشند. به باور طرفداران این مکتب٬ کثرت گرایی می تواند باعث بی نظمی و کندی در روند تکامل جامعه شود، به همین دلیل تمرکز قدرت در دست یک گروه نخبه امر ناگزیر است. »

 

در پایان با سر لوحه قرار دادن تعریف کلی فوق از نخبگان می توان نخبه سیاسی را چنین تعریف کرد: “نخبه سیاسی” به شخصی اطلاق می شود که پدیده های سیاسی را در دو سطح داخلی و بین المللی بررسی کند و با نگاه آینده نگرانه حوادث سیاسی را پیش بینی و در بالا ترین سطح مورد نظر راهکاری جهت مدیریت هوشمندانه وقایع به منظور ارتقای زندگی بشری ارائه دهد

 

منابع:
– وحید عمر- http://zameenmag.com
– علیرضا ازغندی،(۱۳۸۵) نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب،تهران، نشرقومس، ص ۱۳[۱]
[۲]- Renee Michel Merrite-Twaddle(1995)،Information Processing Difference In Elite And
Novice Performes: Evalution Of Detection Seed,Submitted to the Graduate Faculty
of Texas Tech University in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree of
MASTER OF SCIENCE, P.3.
– محمود سریع القلم (۱۳۸۴)، عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران، تهران؛مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،ص ۶۱[۳]
– محمد مهدی انصاری(۱۳۸۶)، نخبه پروری سیاسی، نشر دادگستر ص ۲۱[۴]
[۵]- Eva Patricia Rakel( 2008), The Iranian Political elite, State and Society Relations ,and Foreign Relations Since the Islamic revolution, University of Amsterdam for Degree of Doctor, Page of 33
پیشین، انصاری ص ۱۹- [۶] پیشین، ازغندی، ص ۱۴[۷] پیشین، انصاری ص ۳۳[۸] پیشین، ازغندی، ص ۱۵[۹]
– عبدالرحمن عالم (۱۳۸۲) ، بنیادهای علم سیاسیت، نشر نی ص۱۰۳[۱۰] -گی روشه،(۱۳۷۰) تغییرات اجتماعی ، ترجمه منصور وثوقی ، تهران، نشر نی ص۱۲۵-۱۲۱[۱۱]

 

گردآورنده: مجید کیوانی

 

 

لینک کوتاه : https://tabakhabar.ir/?p=29782

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.