بلوط زاگرس سالها زندگی کرد و زندگی را به همنشینانش هبه نمود؛ آن زمان که گندمی کشت نمی شد، آرد داد و سیر کرد، در جذب ریزگردهای هزاره سوم از هیچ تلاشی فروگذار نکرد اما اینک خود را قربانی بی توجهی ها می بیند و دودی شده است در آسمان خوزستان!
احسان سپهوند- دانشمندان به ریه شهرها تشبیه شان می کنند و تحقیقات نشان داده که یک متر مربع مرتع، اکسیژن یکسال یک فرد بالغ را تامین می کند. اما برای خوزستانی ها منابع طبیعی جدای از همه منافع؛ سنبل است؛ بلوط مادر زاگرس، هویت قسمتی عظیمی از ایران را تشکیل داده است. مادر طبیعت، ریه شهرها، تولید کننده نان سنتی عشایر، زیبایی زاگرس اکنون به جای تولید اکسیژن کارخانه مولد دود است در آسمان؛ و تنه زندگی بخش و نشاط آفرین آن اینک در بهترین شرایط زغالی برای قلیان می شود و انتقامی که از نسل بشر خواهد گرفت! وقتی که دهها و شاید صدها هکتار از بلوط خوزرستان بدون سر و صدا می سوزند سزاوار است مردم عزادار شوند. گنج طبیعت، اموال انفال، ثروت عموم به سادگی از دست می رود و مسئولیت این فاجعه را کسی بر عهده نمی گیرد!
هفته گذشته وقتی دیدم چهار گوشه استان خوزستان همزمان در آتش می سوزد؛ به واسطه رسالت رسانه ای و همچنین وظیفه شهروندی به جد پیگیر دلایل آتش سوزی و نقصان عملکرد مدیران استان در این خصوص شدیم. در گزارش قبل به این نکته اشاره شد که مسئولان استان خوزستان با افتخار از موفقیت خود در مهار آتش سوزی گزارش تهیه می کنند و چکیده مطالبشان در دو مبحث خلاصه می شود: ۱- حادثه در حال پیگیری است، مسببان به زودی شناسایی می شود ۲- امکانات مناسب و موثر برای مقابله با آتش نداریم!
اواخر هفته گذشته وقتی که معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، مهندس فرهاد دبیری در نشست خبری که به مناسبت هفته محیطزیست برگزار شد مروری بر آمار آتشسوزی مناطق جنگلی تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست داشت گفت: «از ابتدای سالجاری تاکنون، استان فارس با ١۵ مورد آتشسوزی و حریق در ٣٣ هکتار از اراضی جنگلی، استان کهگیلویه وبویراحمد با ۴ مورد آتشسوزی و حریق در ٢٠ هکتار از اراضی جنگلی، استان ایلام با ۴ مورد آتشسوزی و حریق در ٢١ هکتار از اراضی جنگلی، استان کرمانشاه با ١ مورد آتشسوزی و حریق در یک هکتار از اراضی جنگلی و استان خوزستان با ١٢ مورد حریق و سوختن ١٧٠ هکتار اراضی جنگلی روبهرو بودهاند.»
اگرچه شکی نداشتیم که به یقین تبدیل شود؛ اما آمار نشان داد که فاجعه در خوزستان از همه جا گسترده تر است. این آمار یعنی قریب به ۷۰ درصد آتش سوزی و از بین رفتن مراتع و جنگل ها در خوزستان صورت گرفته است! معنی آن یعنی بدترین عملکرد مسئولان استان خوزستان میان سایر استان ها!
آنچنان که منابع رسمی اعلام می کنند ۹۷ درصد از این آتش سوزی ها به صورت عمد رخ می دهند بنابراین کشاورزان کم سواد! و سودجویان بی انصاف! به سادگی روشن کردن یک کبریت میلیاردها دلار ارزش منابع طبیعی را به تلی از خاکستر مبدل می کنند. ( میلیاردها دلار را از این جهت گفتیم که سالها پیش اقتصاد دانان به صورت منطقی ارزش منابع طبیعی را به واسطه کارکردهای چندگانه زیست محیطی برآورد کردند).
برای موشکافی بهتر دلایل معضل گفته شده سه فاز مختلف را در زمینه بروز این آتش سوزی ها و برباد رفتن سرمایه ملت در نظر می گیریم.
فاز اول: آموزش به کشاورزان- متصدی: سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان
سازمان جهاد کشاورزی به عنوان ستاد فرماندهی با داشتن کارکنانی در شبکه های مویرگی به نام مراکز خدمات جهاد کشاورزی در قالب نیروهای ستادی وظیفه اطلاع رسانی و آموزش کشاورزان را برعهده دارد. طبیعتا آموزش ها لازم در جهت نحوه مراقبت از زمین های زراعی و حفظ منابع طبیعی بایستی از این کانال صورت بگیرد. جان کلام اینکه فاز صفر و سد اولیه برای جلوگیری از وقوع حادثه، وظیفه ذاتی سازمان جهاد کشاورزی است. سازمان عریض و طویلی که در گذشته به واسطه حضور نیروهای جهادی خدمات بزرگی را علی رغم نبود امکانات رقم زدند.
هر چند اکنون نیز کارهای بزرگی در راستای تولید صورت می دهند و کارکنان این مجموعه که هنوز بدنه ایثارگر درون آن خدمت می کنند، سالهای اخیر دستآوردهای شگرفی را در زمینه تولیدات کشاورزی به ثبت رسانده از سویی برخی از پرسنل خدوم آن مجموعه در خارج از زمان های اداری نیز همواره خود را موظف به پیشبرد اهداف مباحث مربوط به کشاورزی می دانند و در بحث روابط عمومی بلاشک یکی سرآمدترین مجموعه هاست؛ اما بی تعارف و صراحتا در موضوع صدمات جبران ناپذیر اخیر مسئول ترین و کم کارترین نهاد معرفی می شود.
فاز دوم: مبارزه با آتش- متصدیان و داوطلبان: سازمان آتشنشانی، اداره کل منابع طبیعی، سازمان حفاظت محیط زیست، بسیج و نیروهای مردمی، بخشداری ها و فرمانداری ها
وقتی معضل آتش سوزی مراتع وارد این فاز شد؛ قطعا کار از کار گذشته است! و تنها و عملکرد مسئولان و دلسوزان منابع طبیعی جلوگیری از خسارت بیشتر است.
در این مرحله دیگر آتش به جان منابع طبیعی افتاده است. آتش نشانی شهرداری همانطور که از نامش پیداست محدوده شهر را پوشش می دهد، بسیج مردمی دل می سوزاند، دوستداران طبیعت ایثار می کنند، سازمان محیط زیست (المفلس فی امان الله) حقوق کارکنانش را بپردازد هنر کرده، بخشداری ها امکانات ندارند و….
فاز سوم: برخورد قضایی با متخلفان، کشاورزان بی مسئولیت؛ سودجویان خائن به طبیعت
قانونی برای تعقیب متخلفان و آفات بشری منابع طبیعی وجود دارد. « براساس ماده ۶٧۵ قانون مجازات اسلامی کسانی که به صورت عمدی جنگلها و مراتع را آتش بزنند، به ٣ تا ۵ سال حبس محکوم میشوند و همینطور کسانی که براساس بیمبالاتی مبادرت به آتشسوزی جنگل میکنند، براساس ماده ١٣ قانون شکار و صید به ٩١ روز تا ٣ سال حبس محکوم و جریمه میشوند و درصورت تکرار هم زندان و هم جریمه برای آنان درنظر گرفته میشود».
اما موضوع اینجاست که قوه قهریه بر اساس کدام اسناد و کدام شواهد قادر به تعقیب و برخورد با متخلفان خواهد بود؟ مگر نه اینکه نهاد های مسئول در این زمینه بایستی پرونده های متخلفان را به نهادهای انتظامی – قضایی ارجاع دهند و این پرونده ها مستند و قابل اتکا باشند؟ با این وجود اگر چه بخشداری ها، سازمان محیط زیست نیز موظف به پیگیری متخلفان هستند؛ اما دوباره برمی گردیم به نقش کم رنگ جهاد کشاورزی استان خوزستان در زمینه پیگیری و تعقیب متخلفان و خائنان به طبیعت استان خوزستان.
روابط عمومی فعال سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان بلاشک در آینده نزدیک توضیحاتی را در این زمینه ارایه خواهد کرد همچنین تابا، از ارایه توضیحات تکمیلی مسئولان امر در این زمینه استقبال می کند و عهد می بندد تا حصول نتیجه پیگیر موضوع جاسوز مرگ طبیعت خوزستان باشد.