به گزارش تابا؛ نوشتن و قلم فرسایی هوشمندانه، دمیدن روح حیات در کالبد بشریت است؛ بشریتی که تاریخ تمدنی او با بخوان و بنویس آغاز می گردد؛ و این جادوی هزار توی واژگان و کلمات است که می تواند اندیشه ها و آنچه را که در اذهان پنهان شده است را به منصه ظهور برساند و فارغ از آنکه نویسنده و اندیشمند هر عصری و هر سبکی باشیم نوشتن انتقال هوشمندانه تفکر و اندیشه است؛ لذا نویسندگان در واقع رهبران و راهبران جوامع مختلف بشری هستند که در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود رنجها کشیده و زجرها دیده اند و تحولات فراوانی را مشاهده کرده اند و بسیاری از آنان در این راه کشته و به سیاه چاله ها رفته اند اما با فداکاری و ققنوس شدن در راه تعالی و تبلور اندیشه خاکستر رویش فردا شده اند.
لذا خداوند را شاکر و سپاسگزاریم که در دوران عصر مدرنیته، سیر شتابان تکنولوژی نیز نتوانسته عرصه و زمان را خالی از وجود صاحبان اندیشه و قلم کند و هر از گاهی از گوشه ای اهل تفکری پیدا می شود و با برداشتن قلمی طلایه دار یک جریان می گردد و شهرستان اندیمشک نیز معدود شهرهای ایران است که در چند دهه گذشته شاعران، نویسندگان و قلم بدستان بنامی را به جامعه ادبی و هنری ایران معرفی کرده است که در این مجال فرصت را غنیمت شمرده و به سراغ خانم ولی بهاروند یکی از صاحب قلمان جوان رفته ایم تا ضمن گفتگویی ایشان را بیشتر معرفی و خواندن آثارش را به شما پیشنهاد کنیم.
– به عنوان سوال نخست به طور کامل خودتون رو معرفی بفرمایید؟
با عرض سلام خدمت شما و همکاران زحمت کشتان بنده زهرا ولی بهاروند ۲۲ ساله اهل و ساکن شهرستان اندیمشک و دارای کارشناسی روانشناسی و از علاقه مندان به حوزه رمان و داستان نویسی هستم.
– سرکار خانم ولی بهاروند از چه زمانی نوشتن برای شما جدی شد؟
نوشتن و علاقه به داستان نویسی همیشه برای من جدی بوده و در طول روز حتما ساعاتی را منحصرا به نوشتن اختصاص می دهم اما حرکت جدی تر بنده با چاپ کتاب “چهارم شرقی” و استقبال خوبی که از طرف مخاطبین شد آغاز شد و رنگ و بوی نوشتن هم برایم جدیت بیشتری پیدا کرد.
– شیوهی کار شما در نوشتن چگونه است و به چه صورتی میتوان شخصیت واقعی را به شخصیت داستانی تبدیل کرد؟
از دیدگاه من هر انسانی، قصهای منحصر به خودش را دارد و برای همین است که معتقدم هر کس میتواند به تنهایی، شخصیت اصلی یک داستان مستقل باشد. من خیلی زیاد به رفتار و کنشهای آدمهای اطرافم و افراد حاضر در جامعه، توجه میکنم. از این رو، همیشه در شخصیتهای داستانم، رد پای آدمهای حقیقی نیز وجود دارد. کار سختی نیست، فقط باید روی جزییات و رفتارهای افراد دقت بیشتری کرد و با در مسیر درست انداختن، شخصیت را خلق کرد؛ چرا که ما مینویسیم تا واقعیت را در بُعد دیگری، نشان دهیم و زندگی کنیم.
– خانم ولی بهاروند اگر از شما بپرسم “برای چه مینویسید” پاسختان چه خواهد بود؟
سعی دارم در بطن نوشتههایم، به موضوعات اجتماعی، خانوادگی و روابط مختلف بپردازم، آن هم در قالب روانشناختی و روانشناسی. با توجه به حیطهی مطالعات و رشتهی تحصیلیام، در نوشتههایم سعی میکنم خواننده را به سمتی سوق بدهم که اگر در زندگی خودش یا جامعه، با مواردی مشابه مواجه شد، به عنوان یک فرد عادی حداقل بداند چگونه با آن مسئله مقابله کند یا چطور مشکل را برطرف سازد چراکه کتاب همیشه میتواند راهی برای راهنمای ما باشد.
– بهنظر شما چه تفاوتی میان یک نویسنده و فرد عادی وجود دارد؟
به نظرم تفاوت چندانی وارد نیست، جز اینکه معمولاً نویسندهها جزئینگریِ بیشتری دارند و گاهاً درونگراتر از سایر افراد هستند.
– مضمون و ژانر کتابهای شما به کدام یک از ژانر های رمان نویسی نزدیک است؟
من ژانر اجتماعی، روانشناختی و عاشقانه را مینویسم. کما اینکه همیشه بُعد اجتماعی و روانشناختی را با حساسیت و وسواس بیشتری نوشتهام.
– سرکار خانم ولی بهاروند اگر اجازه بفرمایید اشاره ای هم به آثار شما داشته باشیم؟
برای اولین بار در سال ۱۳۹۹ رمانی با عنوان “هاوام” را توسط انتشارات نسل روشن به بازار نشر سپردم و علاوه بر آن کتاب “چهارم شرقی” نیز یکی از آثار خوب بنده است که توسط انتشارات شادان وارد بازار کتاب شده و موجب تشویق بیشتر بنده شد و دو کتاب “سندروم آفتابگردان” و “برفِ جنوب” را در دست چاپ دارم که امیدوارم مورد استقبال خوانندگان قرار بگیرند.
– بهترین رمان از نظر شما به عنوان یک نویسنده و یک خواننده حرفه ای کتاب چه رمانی است؟
به شخصه علاقه زیادی به “کلیدر” اثر محمود دولت آبادی دارم و از آثار عامه پسندتر کارهای خانم فاطمه ایمانی را می پسندم و پیگیری می کنم.
– چه پیشنهادی برای نویسندگان تازه کار که میخواهند وارد این عرصه شوند دارید؟
بنویسید، مداوم بنویسید و نسبت به قلم خودتان بیرحم باشید. اولین منتقدِ خود باشید و از نقدهای منطقی و دارای چهارچوب، برای بهتر شدن کارهایتان بهره بگیرید.
– به نظر شما اکنون وضعیت فرهنگ، هنر و نویسندگی در کشور چگونه است؟
خوشبختانه علیرغم آثاری که گاهی مشاهده میکنیم و کیفیت چندانی ندارند، تعداد نویسندگانی که جدی کار میکنند و دغدغهمند هستند، کم نیست و این میتواند نوید خوبی برای آیندهی نویسندگی، خصوصاً در حوزهی ادبیات عامهپسند باشد.
– در پایان چنانچه نکته یا نقطه نظری دارید بفرمایید؟
امیدوارم “کتابها” جای خودشان را در خانههای مردم پیدا کنند. ما نیاز داریم بخوانیم و فراموش نکنیم که کتاب، بهترین دوست انسان است.*/آرش حیدری*