بر ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار/ فکری به حال خویش کن این روزگار نیست. (عماد خراسانی)
این روزها دنیای ما خیلی فرق کرده است. حوصلهها پایین آمده و قانونگریزی و بیاعتنایی به قانون بین ما مردم بسیار زیاد شده است. به هر جای جامعه شهری سرک بکشی میبینی اغلب مردم از حدومرز قانون پا را فراتر مینهند و آن را برای خود شجاعت و نترسی قلمداد میکنند. خواستههای نابجا در جامعه قانونگریز، دفاع ناگزیر را رقم میزند.
رامهرمز شهری است با مردمانی فهیم و خردمند، اما هستند افرادی که به خیال خود و با اتکا به برخی پشتوانههای قومی، قبیلهای سعی در دور زدن قانون و بیاعتنایی به سایر اقشاری که میخواهند در سایه قانون، امنیت و آسایش داشته باشند دهنکجی کنند. اگر نگاهی گذرا به کوچهها، خیابانها، پیادهروها و چهارراههای این شهر بیندازیم بهوفور قانونشکنی را مشاهده میکنیم.
یکی از مشکلات موجود در این شهر و اتفاقاتی که میافتد در اورژانس و بیمارستان است. وقتیکه بیمار تصادفی و یا بدحالی به اورژانس آورده میشود و یا بیماری که بستری است و وقت ملاقات گذشته است سیل جمعیت فامیلی به اورژانس و بیمارستان مراجعه میکنند که علاوه بر اختلال در نظم سیستم پزشکی و درمانی، همه میخواهند بر بالین بیمار بروند و یا وقت و بیوقت به ملاقات بیایند که خلاف نظم عمومی آن مرکز درمانی است و با طرح خواستههای نابجا، نگهبان آن سیستم مجبور به دفاع ناگزیر است و درنهایت این دفاع ناگزیر منجر به درگیری فیزیکی و ضرب و شتم نگهبان توسط ملاقاتکنندگان میشود.
باید قبول کنیم که قانون و اجرای آن رعایت حقوق شهروندی در همه ابعاد زندگی، قوم، قبیله، نژاد، طایفه و زن و مرد نمیشناسد و همه باید سر بر اطاعت از قانون و رفتارهای مدنی نهیم تا بتوانیم در دنیایی که بهصورت ثانیهای در حال تحول است از قافله مدرنیته عقب نمانیم و بپذیریم آنچه باعث تحول در رفتارهای اجتماعی ما میشود، شعور، آگاهی، معرفت و احترام متقابل و عزتنفس است ولا غیر.
در غیر این صورت شهروندی خواهیم شد که باید بگوییم: برما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار/ فکری به حال خویش کن این روزگار نیست.
انشااله که روزگارمان را با خواستههای نابجا بنا نکنیم که منجر به دفاع ناگزیر از طرف مقابل شود.