همگان میدانیم که آموزش و پرورش مهمترین نهاد تربیتی و اصلاحی هر جامعهای است. این نهاد موظف است با ایجاد بستری مناسب شرایط را برای پیشرفت علمی، فرهنگی و اجتماعی کشور و تربیت شهروندانی سالم با میزان کمتری از رفتارهای پرخطر آماده کند ، اما اینروزها فضای آموزش و پرورش در کشور ما فضای مطلوبی نیست.
خوزستان اما استان مظلومی است که بیشتر از سایر نواحی از آتش این بیتدبیری در حال سوختن است. یکی از مهمترین این بیتدبیریها در نحوه انتخاب و جذب معلمان است. در حالی که چرخهی انتخاب معلمان باید بگونهای باشد که نیروهای متخصص و آموزش دیده وارد این شغل مقدس شوند، امروز نحوهی این انتخاب، ناقص و کج و معوج و بدون گذر از هیچگونه صافی است.
در این مورد ابتدا باید این حقیقت را پذیرفت که خوزستان کمتر از آنچه لازم است دارای نیروی مفید و فعال در این کار است. اما این کمبود نیرو را امروز نه از طریق برگزاری آزمون که از طریق استخدام نیروهای حقالتدریس جبران میکند، در واقع بدین شکل سعی در کاهش هزینههای خود کرده و البته کیفیت آموزش در استان را نیز بسیار کاهش میدهد و به همین منوال ۴۶۰۰نیروی حق التدریس با تخصصی کاملا نامرتبط را جذب کرده است این در حالی است که جذب نیروی حق التدریس در کل کشور ۳۵۰۰ نفر بوده است و البته با امتیاز و اولویت فرزند فرهنگی که بازهم قراین و شواهد گویای این است که اهمیت این مورد از تخصص پیشی گرفته.
سوال ما اکنون این است که چرا با وجود تعداد بالایی از متخصصان و فارغالتحصیلان در رشتههای مرتبط از جمله رشتههای مربوط به علومتربیتی که عملا بدین قصد آموزش دیدهاند، آموزش و پرورش دست به جذب نیروهای غیرمتخصص با رشتههای غیرمرتبط میزند؟
آیا جز این است که در آموزش و پروش که نهادی مدعی است شایسته سالاری به قهقرا و رانتو اصطلاحا پارتی سالاری اصل قرار گرفته است؟
سوال دیگر این است که چرا خوزستان بیشترین کمبود نیروی خودرا با نیروی ارزان حق التدریسی جبران می کند اما استان هایی مانند استان البرز و یا قم کمبود نیروی خودرا از راه صحیح و با برگزار کردن آزمون و رد کردن متخصصانشان از فیلتر جبران می کنند.
و آیا ۴۶۰۰نیروی حق التدریس گواه از این نمی دهد که این تدبیری نادرست برای جبران کمبود اعتبار مالی است؟ اگر اینگونه است آیا دولت موظف نیست تا اعتبار کافی را برای این نهاد بسیار مهم تامین کند؟
و آیا بهتر نیست آموزش و پرورش برای کاهش آمار فساد در هر زمینه ای، تجدید نظر ویژه ای بر روندی که برای آموزش ابتدایی در پیش گرفته کند، زیراکه شالوده تربیت را دوران ابتدایی تشکیل می دهد.
فراموش نکنیم دانشآموزان محروم خوزستانی هم مانند سایر دانشآموزان کشور در انتظار غول بیشاخ و دم کنکور هستند، و این ضعف کیفی در آموزش استان بدل به پرورش نسلی با بنیه و موقعیتهای علمی ضعیف خواهد شد و این خود نیز موجب عدم وجود نیروی متخصص در استان و بیکاری در سالهای آینده خواهد شد.
پس ما از تمامی مسئولین انتظار داریم تا با بررسی این موضوع به احقاق حق استان مظلوم خوزستان و جوانان محق این نقطه از وطن بپردازند.