به خاطر حواشی اخیر لازم دیدم خاطره ایی از سال های ۷۶ بگویم.
در آن برهه زمانی جرات و جسارت می خواست که کسی وارد ستاد سید اصلاحات شود و با افراد خودسر و گروه های رقیب رودررو شود.
یک بار به یاد دارم دو اتوبوس از افرادی که شال سفید و مشکی دور گردنشان بود زیر پل پیچ استادیوم منتظر فرمان حمله به ستاد بودند، باعث تخلیه ستاد شدند و هواداران سید محمد خاتمی به خاطر نگرانی درگیری عدم حضور را بر حضورشان ترجیح دادند.
اما خاطرم هست دوستانی مثل تورج سلحشور ایستادگی کردند و آن مساله خوشبختانه با دخالت امام جمعه و دست اندرکاران استانداری ختم به خیر شد.
هر موقع که خودسرها برای به هم زدن جو ستاد هجوم می آوردند و نیاز به بحث و مجادله بود و دکتر کربلایی حضور نداشت، از جمله کسانی که همیشه در دسترس بود و فن بیان و اطلاعات خوبی داشت آقای جاسم شدیدزاده بود.
حتی مواقعی که ایشان حضور نداشت، با او تماس می گرفتم و چند دقیقه ایی بعد در محل حاضر می شد و آشوب های درب ستاد را با مباحثه رفع و رجوع می کرد.
حاج جاسم شدیدزاده همیشه پای کار بود و همیشه با حضور ایشان دلگرم بودیم. ایشان از ستون های ستاد در سال ۷۶ بود.