مدتهاست شهر قدیمی صالح آباد یا همین اندیمشک فعلی دچار چنان قحط الرجالی است که هر از گاهی از کلان شهر یا ده کورهای، از زندان یا مرده شور خانهای برایش شهردار می تراشند و عَلَم می کنند و پس از ندانم کاری تحفههای وارداتی و خراب شدن اوضاع و پس از انکه… همه چیز در آمد تازه شورای وقت با قبول استعفاء وارد پروسه ای تکراری می شود و یکی از فرزندان شایسته شهر را مدتی وجهالمصالحه قرار می دهد و به عنوان اتابک یا سلطان شبان از او استفاده می کند تا گزینه بعدی همای سعادت شانه اش را ببوسد و شهردار اندیمشک شود.
مصداق کلام و نمونه بارز وضعیت فعلی شهرداری است که پس از آنهمه هزینه، تبلیغات و سخنرانیها شورای انتخاب شده پس از مدتی سرپرستی موقت مهندس رضا شریفی اقدام به انتصاب شهرداری کرد که تا بهحال فقط اسم فامیلش را در کتاب تاریخ دوران ابتدایی خوانده بودیم اما او از دیار نصف جهان آمد و شهردار شد تا نخستین سرپرستی موفق و موقت مهندس شریفی هم خاتمه یابد و جناب آقای مهندس داوود بحیرایی شهردار شود تا هر از چند گاهی قهر و آشتی و استعفاء و اعتکاف خانگی دوباره برگردد و طرح هایی نظیر زوج و فرد زباله ها را به اجراء گذارد.
اکنون در مرتبه سوم شورای اسلامی شهر به رسم دفاتر ثبت ازدواج برای سومین بار بله را بگوید آنهم پس از ده روز از خیر و نه گفتن جدی به استعفاء و باز هم مهندس رصا شریفی را به عنوان اتابک معرفی کند و زمزمه سریالی شهرداری از پایتخت یا گزینه ای دیگر!!! به گوش برسد و دوباره تاریخ تکرار شود… تا چه خواهد شد و چه پیش خواهد آمد.
اما واقعیت اینست که حق انتخاب کنندگان بی فکر چیزی جزء این نیست و شورای نا کارآمد کاری جزء انتخاب ناکارآمد نخواهد کرد پس خلایق هرچه لایق.