به گفته مسئول درمان استان آقای دکتر ابول نژادیان زنگ خطر در استان به صدا درآمده؛ اما خبری از تصمیمات مدیران استانی در کنترل این شرایط سخت نیست به واقع باید بپذیریم در استان خوزستان تجمیع مدیران یا خروجی صاحبان تصمیم منبعث از اراده جمعی و فنی استان نیستند بلکه مجموع شاخص های قومی طایفه ای و گروههای منفعت طلب خرده سیاسی و باندبازی های اقتصادی و گعده بازی های دوستی ست که سکان مدیریت استان را در دستان دارند.
این روزها نبرد اراده ها در جنگ با کرونا به مبارزه ای تمام اعیار در جهان هستی مبدل گشته. یا به عبارتی در دنیا پسا تکنولوژی و عصر انفجار اطلاعات که انسان مدهوش از رسیدن در قله دانش و علم بسر می برد داشته های بشر امروز ناتوان از شناسایی ویروسی است که قدرتمندترین کشورهای جهان چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ تکنولوژی را نیز مستاصل نموده اما آنچه در این ابر بحران جهانی مهم هست و می تواند این چالش را به هزینه های کمتر به پیش برد گردش اطلاعات آزاد و شفاف می باشد تا در این نبرد که قطعا یک بازوی کارآمدی آن مردم یا به عبارتی افراد با ایمنی پایین یا همان تهدید شونده ها هستند از روند این سنامی مطلع شوند.
ضلع دیگر این فرآیند سخت قطعا تدبیر و تدبر مدیران تصمیم گیر و تصمیم ساز هست که هم در بعد ملی و هم منطقه در کنترل و یا شیوع و کاستن از هزینه های این دوران سخت کرونایی پر اهمیت می باشد. بی شک در چنین بحران های که جهان را به چالش می کشد تصمیمات در کشور ما قدری پیچیده تر هستند.
ساختار تصمیم ساز در کشور ما به دلیل منبعث بودن با ارزش های اسلامی انقلابی گاها در اتفاقات نوظهور دچار نوعی تشتت افکار و تصمیم گیری می شود که کار را برای مجریان به اصطلاح قانون سخت تر می کند.
بر پایه شناخت از این واقعیت های موجود کشور مدیریت بحران در کشور باید عملیاتی وبرنامه ریزی گردد. آنچه در رخداد ویروس منحوس اتفاق افتاد تاکید موکد مقام معظم رهبری بر چیره شدن بر این بحران با تمام امکانات وحتی کمک به تصمیمات ستاد ملی مبارزه با کرونا در حوزه های مذهبی ارزشی و دینی بود که در طول دوران پر برکت نظام از نادر اتفاقات محسوب گردیده که رهبر انقلاب این همه به دولت و صاحبان تصمیم در این زمینه کمک کند.
اما آنچه در این برهه شاهد بوده ایم بجز سر تعظیم در مقابل سربازان جان بر کف سلامت پزشکان پرستاران و کادر درمانی وضعیتی آشفته در تصمیمات دولت در بعد کلان و به طبع در ابعاد محلی مشاهد گردید که نیاز به کنکاش و تحلیل دارد و در واقع نقش مدیریت کارآمد به شدت متزلزل بدون برنامه و گاها آشفته و عصبی مجاز و در تناقض فراوان بوده که اعتماد عمومی را نسبت به خود خدشه دار نموده است.
اما آنچه این نگارش در پی آن هست سونامی در حال رخ دادن در استان ماست که به دلیل فرهنگ متفاوت و ترکیبی استان و نوع نگاه این جامعه زیستی ست. به گفته مسئول درمان استان آقای دکتر ابول نژادیان زنگ خطر در استان به صدا درآمده؛ اما خبری از تصمیمات مدیران استانی در کنترل این شرایط سخت نیست به واقع باید بپذیریم در استان خوزستان تجمیع مدیران یا خروجی صاحبان تصمیم منبعث از اراده جمعی و فنی استان نیستند بلکه مجموع شاخص های قومی طایفه ای و گروههای منفعت طلب خرده سیاسی و باندبازی های اقتصادی و گعده بازی های دوستی ست که سکان مدیریت استان را در دستان دارند.
این چنین نگاهی هم به طبع در شرایط بحرانی قدرت توانایی و چانه زنی با مرکز نشینان در ارتباط با بحران های موجود را ندارند که حاصل این رخدادها در چنین شرایطی به افزایش مبتلایان بیماری و در نهایت مرگ و میر هم استانی ها منجر می شود. اتفاقی که در مظلومانه ترین حالت در خوزستان ما در حال رخ دادن هست.
نمونه آن درست در زمانی که میزان مبتلایان در کشور به مانند این شرایط امروز جامعه استانی ما بود کل کشور در قرنطینه مطلق بود اکنون که خوزستانی ها با شیب تند در حال ابتلا هستند فضای قرنطینه ای محو گشته که به نظر می آید مدیران استان باید با شناختی که از ساختار فرهنگی استان دارند با چانه زنی و متقاعد ساختن مدیران مرکزی زنگ خطر به صدا درآمده را با پیشگیری و تصمیمات سختگیرانه تر کنترل نمایند.
اما آنچه این روزها در کشور ما و به طبع در استان ما در حال رخ دادن هست سونامی بدون برنامه ای ست که نه مدیران راهکاری برای برون رفت این وضعیت دارند و نه مردم به لحاظ ساختاری به این هوشمندی رسیده اند که این شرایط بحرانی و فراتر از جنگی را درک کنند که خاموش و بدون شلیک گلوله ای روزانه جان صدها هم وطن را به کام مرگ می کشد. پیشنهاد این است که وضعیت موجود را همچنان بحرانی جلوه دهند تا حداقل مردم خود برای سلامتی خود گام بردارند.