اگر از شما خواسته شود ، آینده را تصور کنید ، چه نوع آینده ای را پیش بینی می کنید ، در این دنیای خیالی آدم ها چگونه زندگی می کنند ، آیا مسئله مرگ که همیشه از دغدغه های اصلی بشر بوده ، حل شده است؟
پاسخ این سئوال را “مایکل بی “با کمک امکانات دیجیتالی و رایانه ای از نگاه سرمایه داران آمریکایی در فیلم “جزیره”داده است. در دنیای خیالی “مایکل بی” سرمایه داران سال ۲۰۱۷ میلادی برای ۶۰ ، ۷۰ سال بیشتر زنده ماندن ، دست به احداث کارخانه ای زده اند که در آن انسان های شبیه سرمایه گذاران تولید می شود .
این کپی های ژنتیکی که محصول خوانده می شوند ، هیچگونه احساسی ندارند ، از آنها فقط به عنوان نگهدارنده اندام انسانی برای استفاده در مواقع مورد نیاز سرمایه گذار نگهداری می شود .ذهن این محصول فقط شامل دو موضوع است ، اول اینکه خاطرات سرمایه گذار که به آن تزریق می شود و دوم آرزویی دست نایافتنی که به آن القا می شود ،قهرمان فیلم به دنبال آرزویی می گردد ، آن آرزورفتن به جزیره ای است که همه خوشبختی ها در آن وجود دارد و تنها راه رسیدن به آن از طریق قرعه کشی است که هر چند وقت یک بار صورت می گیرد .
این محصولات در دو طبقه زنان و مردان به صورت جداگانه نگهداری می شوند ، خدایان این مجموعه حق نزدیک شدن به آنها را نمی دهند ، همانگونه که گفته شد این داستان تخیلی ، موضوع فیلم علمی تخیلی “جزیره “است اما این داستان تخیلی تا نیمه فیلم بیشتر دوام نمی آورد ، زیرا در نیمه دوم تبدیل به سینمای اکشن می شود .
قهرمان فیلم به نام “سیکلن” که آرزوی رفتن به جزیره برای او کابوس شبانه شده است ، اتفاقا با زنی به نام “سارا جوردن ” که او نیز محصول است ، آشنا می شود ، این دوستی از از نظر خدایان مجموعه ، یک بیماری خطرناک است که هرکس به آن مبتلا شد ، باید کشته شود ، اما این زوج می توانند از این جهنم بگریزند ، دربیابانی برهوت ، انسان بودن را تجربه می کنند ، می توان آنها را مانند آدم و حوای این مجموعه محصول سازی دانست که قرار است زندگی جدید و انسانی برای کلیه محصولات به ارمغان آورند .
این دو نفر به کمک راهنمایی های دلالی که رابط بین سرمایه گذارها و مجموعه است ، برای یافتن سرمایه گذارهای خود به لوس آنجلس می روند ، در آنجا طی حوادثی ، دلال به دست عوامل خدایان کشته می شود .
پلیس نیز زوج را به جرم آدم کشی دستگیر می کند ، آنها می توانند فرار کنند ، زمانی که سرمایه گذار با “سیکلن “روبرو می شود ، اشتباها به جای او به دست پلیس کشته می شود ، عوامل خدایان نیز “سیکلن “را به تصور اصل بودن ، جهت تکرار شبیه سازی به مجموعه می برند ، اما کلیه مجموعه به دست “سیکلن” و معشوقه او منهدم و کلیه محصولات آزاد شده و به طرف جزیره آرزویی خود که همانا زندگی عادی و انسانی است می روند .
“مایکل بی” در فیلم “جزیره “آینده بشری را به دو صورت تجسم نموده ، در نیمه اول فیلم زندگی بدون احساس و کاملا مکانیکی که بر اثر تسلط ماشین بر انسان حادث شده ( به یاد بیاوریم فیلم زیبا و هنرمندانه متروپلیس ساخته سال ۱۹۲۷فریتز لانگ را ) ولی در قسمت دوم اعلام می دارد ، همین انسان برای بقا و سعادت باید عشق و محبت و انسان بودن خود را حفظ کند ، می توان جهان را با عشق تداوم بخشید و مرگ را نیز به عنوان یک واقعیت پذیرفت .
ادامه دارد…
برای مشاهده بخش قبلی اینجا را کلیک کنید.