همیشه “کلینت ایستوود “را به عنوان بازیگر فیلم های به اصطلاح وسترن اسپاگتی ، خصوصا فیلم “به خاطر یک مشت دلار ” ساخته “سرجیو لئونه” در ذهن داشته ایم، با آن قد بلند و پالتوی تا روی مچ پا که هفت تیر لوله بلند و گاهی نیز تفنگی در زیر آن جاسازی شده بود. هرگز هم تصور کارگردانی اورا نداشته ایم، اما اگر به سابقه فعالیت چندین و چند ساله او (حدود ۵۰سال) نگاه کنیم متوجه می شویم که واقعیت غیر از این تصورات است. کلینت ایستوود کارگردانی هم کرده و اتفاقا فیلم های قابل توجهی نیز در کارنامه دارد. او علاوه بر بازی در ۶۳ فیلم سینمایی، ۳۹فیلم نیز کارگردانی کرده است، فیلم هایی از هر نوع ژانری ، خلاصه اینکه ” ایستوود” هم در بازیگری و هم در فیلمسازی یک هالیوودی تمام عیار است. فیلم های او ضمن اینکه مورد قبول عامه بوده اند، شخصی و به اصطلاح هنری هم قلمداد شده اند، به عنوان مثال فیلم ” نابخشوده” او در سال ۱۹۹۳ توانست چهار جایزه اسکار را نصیب خود نماید.
فیلم رودخانه مرموز براساس نوشته ای از “برایان هلگلانه ” ساخته شده است، این فیلم نیز دارای خصوصیات کامل فیلمسازی ایستوود است، خصوصیاتی مثل استفاده از بازیگران صاحب نام ( شان پن – تیم رابیتز- کوین باکون ) و به کار گرفتن موضوعی تقریبا پیچیده که در ضمن قابل فهم برای تماشاچی عادی نیز باشد. به طور کلی فیلم رودخانه مرموز را می توان فیلمی تلخ و سیاه دانست که در باب مفهوم انتقام ساخته شده است .
“دیو ” یکی از سه پسر نوجوان که همبازی هستند، جلوی چشمان بهت زده دوستانش (شان و جیمی) با ترفندی خاص، توسط دو نفر کودک آزار ربوده می شود. او پس از چهار روز که مورد اذیت و آزار جنسی قرار می گیرد، می تواند بگریزد، اما او دیگر “دیو” سالم و معصوم نیست. فیلم به ۱۹ سال بعد این سه دوست می پردازد،”شان” بازرس پلیس شده و با زنش اختلاف دارد،”جیمی” که دو سالی را به جرم کشتن یک قاچاقچی در زندان بوده، اکنون مغازه فروش سیگار دارد،” دیو” نیز که ازدواج کرده و دارای پسری هم سن و سال زمان ربوده شدن خودش است، تمام تلاشش مواظبت از پسر می باشد.
نشان دادن موازی زندگی این سه دوست، زمانی با هم تلاقی می کند که “کتی”دختر ۱۹ ساله “جیمی” به قتل می رسد.” شان” مامور رسیدگی به پرونده قتل می شود،” دیو” که شبی خون آلود به خانه آمده، مورد سوء ظن پلیس قرار می گیرد، “جیمی” نیز به پسر کسی که خودش او را کشته و اکنون می خواسته با ” کتی ” به کالیفرنیا بگریزد ، مظنون شده است.
جذابیت فیلم در ارائه این روابط پیچیده و سپس بازگشایی آنها می باشد،” ایستوود ” با تبحر خاصی، گویی با تماشاچی بازی می کند. هر تصوری که مخاطب می پندارد را بلافاصله وارونه نشان می دهد، چنانچه ظن”جیمی” به نامزد دخترش ، بعد از آزمایش خون به طرف ” دیو ” کشیده می شود. دیوی که برای نجات یک پسر جوان مجبور به کشتن کودک آزاری شده و شاید نیز آن کاری را انجام داده که در دوران کودکی نتوانسته انجام دهد.بالاخره نیز “دیو ” به دست “جیمی” به جرم قتل دخترش کشته می شود. در صورتی که همان زمان “شان” خبر دستگیری قاتل که برادر نامزد دخترش بوده است را به او می دهد .
ایستوود با تصویر این روابط ، آیا نمی خواسته وضعیت اجتماعی جامعه آمریکا را به چالش کشد ؟ کودکانی که یدون هیچ گونه پشت و پناه مورد تعرض واقع می شوند و اکنون که بزرگ شده اند ، ناظر اتفاق افتادن همین مصیبت برای بچه های خود هستند .
ادامه دارد…
برای مشاهده بخش قبلی اینجا را کلیک کنید
