“فرانسیس فورد کاپولا ” که ساخت فیلم هایی چون “پدر خوانده “،” مکالمه ” و ” اینک آخر الزمان ” را در کارنامه دارد این بار فیلمی از او به نام باران ساز را شاهدیم . فیلمی که چندان با شاخصه ها و مولفه های این فیلمساز هماهنگ نیست ، کارگردان در این فیلم نه تنها از توانایی های بازیگران خود استفاده نمی کند ، بلکه از سایر عناصر فیلم مثل موسیقی ، فیلمبرداری و طراحی صحنه نیز چندان بهره ای نبرده است ، البته این بدان معنی نیست که ” باران ساز ” فیلم بدی باشد ، بلکه با توجه به سابقه “کاپولا ” و شروع کار فیلمسازی اش در حد و اندازه او نیست .
“باران ساز ” بر اساس رمانی از” جان گریشام ” ساخته شده ، مضمون فیلم اجتماعی و با مایه های حادثه ای است ، که بخشی از روابط ناسالم تجاری و فعالیت در جهت به دست آوردن سود هر چه بیشتر توسط شرکت های بزرگ بیمه را به تصویر می کشد .
“کاپولا “که سابقه زیادی در به تصویر کشیدن رمان های معتبر دارد و اتفاقا اصرار هم می ورزد که نام نویسنده کتاب نیز در جوار نام فیلم باشد ، مثل فیلم “دراکولای برام استوکر” و یا همین “باران ساز “که آن را “باران ساز گریشام “می خواند ، این بار اعتراض به نظام نابرابر و بی رحم سرمایه داری آمریکا که از بهره کشی طبقات محروم و ضعیف اجتماع ، افرادی محدود و خاص ثروتمند می شوند و در این راه هیچ محدودیت یا قاعده و قانونی برای خود قائل نیستند ، را مورد نظر قرار داده است ، او در واقع مسایل و ارتباط های موجود در فیلم “پدر خوانده “را در سطح شرکت های بیمه مطرح کرده است .
“رودی ” وکیلی تازه کار است که برای شروع کار مجبور به زیر سلطه رفتن یک دستگاه عریض و طویل وکالت می شود ، تا جایی که فقط یک سوم از درآمدش را می تواند مالک باشد. این وکیل جوان ، وکالت سه قشر از جامعه را در مقابل ظلم اجتماعی که به آنها رفته به عهده گرفته است .
اول، خانواده ای که پسر جوانشان را که مبتلا به سرطان خون است ، برای تامین مخارج درمان بیمه نموده اند و اینک شرکت بیمه با بهانه های مختلف نه تنها از پرداخت هزینه های درمان طفره می رود ، بلکه پس از مرگ پسر و شکایت والدین نیز حاضر به پرداخت غرامت نیست . دوم وکالت پیرزنی ثروتمند که می خواهد تمام فامیلش را از ارث محروم و همه اموالش را به یک گوینده رادیو ببخشد و بالاخره دختر جوانی که مرتب از دست شوهرش کتک می خورد.
“رودی ” که در فیلم نقش” باران ساز” ( کسی که به مردم وعده تولید ابر جهت ریزش باران را می دهد ) را دارد ، تمام تلاش خود را برای برآورده کردن خواسته موکلانش به کار می برد ، تا جایی که در دادگاه می تواند شرکت بیمه را محکوم نموده و درخواست غرامت یعنی ۵۰ میلیون دلار جهت خانواده پسر بنماید ، اما شرکت های بیمه زرنگ تر از آن هستند که او تصور می مند ، زیرا بلافاصله اعلام ورشکستگی کرده و او تنها می تواند یک برگه حکم را تحویل مادر آن جوان بدهد ، و مادر نیز گلایه وضعیت و شرایط موجود را به پسرش که اکنون مرده است ، می نماید.
اما در رابطه با دو موکل دیگر وضع تفاوت می کند، زیرا طرف او شرکت های سرمایه داری نیستند، بلکه انسان ها هستند و آن ها نیز درد همدیگر را می فهمند، به طوری که در پایان فیلم شاهد تبرئه شدن دختر جوان از قتل شوهرش می باشیم و پیرزن نیز این دختر را به عنوان وارث می پذیرد. پس “رودی ” بالاخره توانسته باران ساز باشد و ابر عدالت را بر سر جامعه پدیدار نماید ، هرچند که خودش هیچ بهره ای از آن نمی برد.
ادامه دارد…
برای مشاهده بخش قبلی اینجا را کلیک کنید