عید «دهوا ربا» جشن بزرگ آغاز سال نو مندایی است که هر سال در ۲۷ و ۲۸ تیر ماه برگزار میشود.
صابئین مندایی در کنار دهوا ربا که به آن «نوروز ربا» نیز میگویند٬ سه عید برجستهی دیگر به نامهای «دهوا حنینا»٬ عید پنجه و عید دیمانا دارند. «دهوا ربا» به ما یاآوری میکند تا فراموش نکنیم در این سرزمین شهروندانی بیآلایش٬ پرتلاش و سخت دلبستهی ایران زندگی میکنند.
مندائیان٬ مردمانی آرامی نژاد هستند که پیش از پدیداری آئین ترسایی (مسیحیت) در فلسطین میزیستند. آنان در سدههای دوم و سوم میلادی در پی سختگیریهای یهودان٬ به ناچار روانه ایران شدند. پیروان صابئی خوزستان و عراق کنونی که آن روزگار بخشی از قلمرو پادشاهان اشکانی به شمار میآمد را به شوند (دلیل) داشتن رودهای فراوان برای زندگی برگزیدند.
صابئین به یگانگی خداوند و روز رستاخیز باور داشته٬ نخستین پیامبرشان حضرت آدم «ع» و واپسین آن حضرت یحیی«ع» است. آنها دارای هشت کتاب دینی هستند که نخستین و گرانمایه ترین آن «گنزا ربا» است که به آن «سیدرا ربا» و «صحف آدم» نیز میگویند «گنزا» به چم (معنی) گنج و «ربا» به چم بزرگ است.
این کتاب از چگونگی آفرینش جهان سخن گفته و خداوند را دارای پنج ویژگی«روشنایی»٬ «بوی خوش»٬ «شیرینی سخن» ٬«آفرینندگی» و «زیبایی عظمت و کمال» میداند. هر مندایی به هنگام زاده شدن افزون برنام خود٬ نامی دینی نیز دارد که در آیینها با آن شناخته میشود.
به نیایشگاه صابئین «مندی» گفته میشود که هر یکشنبه در آنجا گردهم آمده٬ به ستایش خداوند میپردازند. پیروان این آیین مانند همه ادیان آسمانی٬ برای سپاسداری از خداوند نماز گزارده و روزه میگیرند.
فرو رفتن در آب روان همراه با انجام کارهای دینی٬ برای آمرزش گناهان که به آن تعمید یا مصبته میگویند برجسته ترین بنیاد دینی مندایی است زیرا در نگرش آنها انسان هنگام تعمید در آب روان که «یردنا» خوانده میشود با جهان روشنایی «نور» پیوند خورده٬ از فصائل آن بهره مند میشود. از این رو آنان همواره در کنار رودها زندگی میکنند.
به گفته پژوهشگران و زبانشناسان نام «صابئین» برگرفته از واژهی صبا به چم٬ فرو رفتن و ریزش در آب روان است. همچنین «مندا» را به چم دانش٬ شناخت و آگاهی دانستهاند که هر دو واژه ریشه در زبان آرامی دارد.
در درازای تاریخ٬ پیروان این آیین خود را «مندائی ناصورایی» یعنی پاسداران دین٬ دیندار٬ پرهیزگار و نیایشگر خواندهاند. خط و زبان مندایی٬ برآمده از زبان آرامی است که پیشینهیی بس کهن در غرب آسیا و شمال آفریقا داشته٬ در بسیاری از زبانهای سامی مانند عبری٬ عربی٬ سریانی٬ نبطی کارساز بوده است.
هخامنشیان نیز این خط و زبان را در دربار و دیوانهای خود به کار میبردند. صابئین مندایی٬ پس از یهودیان٬ دومین کوچندگان سامی نژادی هستند که در جهان باستان پای به ایران گذارده٬ در پی گذر روزگار از فرهنگ و اندیشههای ایرانی بهره فراوان برده اند.
چنانکه در «طومار حران کویثا» آشکارا اردوان اشکانی یک رهبر بزرگ مندایی به شمار آمده و از بهرام پادشاه ساسانی نیز در غسل تعمیدی به نام «ملکا بهرام ربا» به نیکی یاد شده است. از سویی می توان نشانی از اندیشه و رفتارهای زرتشتی در باورها و آیینهای مندایی دید مانند:
رویارویی اهورامزدا و اهریمن
(رویارویی مانا و رباکبیرا و روحا)
امشاسپندان زرتشتی،
(ملاخی٬ فرشتههای نورانی)
گرامیداشت آب٬ آناهیتا
(گرامیداشت آب٬ یردنا)
باورمندی به نور وجهان روشنایی در برابر ظلمت و جهان تاریکی
نکوهش سوگواری و ماتم در هر دو دین
برافروختن آتش در کنار رودخانهها در غسل تعمید
روشن کردن بخور در آیین تعمید
همانندی رخت «ترمیدهها» با موبدان زرتشتی و بستن توری جلوی دهان
همانندی رام اوستایی به چم دوستی و آسایش با « راما ربا کبیرا»
پایبندی به نخستین پیوند زناشویی و پرهیز از چند همسری
بکارگیری بیش از ۱۲۵ واژه فارسی در زبان دینی مندایی که میتوان از درفش٬ یاور٬ دیو٬ مانا٬ سدره ٬(پیراهن دینی)٬ تاگا(تاج) ٬ گنزا (گنج)٬ گنزاورا (گنجور)٬ ملکا (فرشته) و….نام برد.
همچنین بر پایه کتاب مندائیان ایران و عراق از خانم اتل استفانه دروور ٬ داستان رستم و سهراب با اندکی جابجایی به میان استورههای مندایی راه یافته است.
نزدیک به ۲۰۰۰ سال از همزیستی هممیهنان مندایی در این سرزمین میگذرد٬ بیگمان آنان را باید٬ ایرانیانی برشمرد که هیچگاه سرنوشت خود را جدای از این آب و خاک ندانسته٬ همواره برای سربلندی و ماندگاری آن کوشیده و در جنگ هشت ساله نیز شهیدانی دادهاند.
چنانکه چندی پیش وقتی همکیشان آنها در عراق و استرالیا در پی آن بودند تا خط و زبان مندایی را ثبت کنند٬ هممیهنان مندایی ما این کار را در ایران انجام دادند تا راه برای ثبت جهانی آن به نام ایران آماده شود که این نکته نشان دهنده دلبستگی آنان به ایران دارد. میهن دوستی مندائیان میتواند الگویی باشد برای کسانی که همواره به دنبال خطکشیهای قومی و مرزبندیهای نژادی هستند.
با آنکه در قرآن٬ صابئین در جرگهی «اهل کتاب» به شمارآمده و نامشان در سورههای «بقره»٬ «مائده» و«حج» یاد شده است٬ اما شوربختانه در قانون اساسی ایران٬ دین مندایی به شوند کم بودن پیروان آن به رسمیت شناخته نشده است که این جستار (موضوع) چالشها و گرفتارهای بیشماری را در زمینهی اجتماعی٬ کاری و درسی برای آنان پدید آورده است٬ که یکی از پیامدهای آن کوچ روزافزون به آن سوی آبهاست که مایهی نگرانی بزرگان مندایی را پدید آورد است.
بیگمان مندائیان٬ سزاوار بهترینند٬ بایسته است دستاندرکاران٬ شهری٬ استانی و کشوری نه در گفتار که در کردار٬ گرفتاریها و کاستیهای صابئین را از میان برداشته٬ بکوشند تا آنانی که همچنان هستند٬ بمانند و آنهایی که رفتهاند٬ به میهن باز گردند.
یارینامه:
قوم از یاد رفته٬ سلیم برنجی
تحقیقی در دین صابئین مندایی٬
ج ٬اول٬ مسعود فروزنده
صابئین مندایی در ایران٬ عادل شیرالی
صابئین مندایی٬ پرویز عجیل زاده
مزدکنامه٬ تاریخ راستین رستم و پسرش٬ جلیل نوذری