فیلم بومی بسازید تا رستگار شوید! / امین عنایتی
  • امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 23 - ربيع أول - 1447
  • برابر با : Monday - 15 September - 2025
6

فیلم بومی بسازید تا رستگار شوید! / امین عنایتی

  • کد خبر : 83122
  • 22 خرداد 1399 - 11:14
فیلم بومی بسازید تا رستگار شوید! / امین عنایتی

وضعیت موجود:   از قدیم تا قبلا و بعد از اواخر تاکنون، هر چه سنمان بالا می رود، بر عمر از دست رفته حسرت می خوریم، شاهکارهای ساخته نشده خود را می بینیم و نیت می کنیم نصایح موثران سینما (سینماگران، اساتید، سیاست گذاران، مدیران، پیشکسوتان و… سینمای کشور بویژه در آثار رسانه ملی، فیلم […]

وضعیت موجود:

 

از قدیم تا قبلا و بعد از اواخر تاکنون، هر چه سنمان بالا می رود، بر عمر از دست رفته حسرت می خوریم، شاهکارهای ساخته نشده خود را می بینیم و نیت می کنیم نصایح موثران سینما (سینماگران، اساتید، سیاست گذاران، مدیران، پیشکسوتان و… سینمای کشور بویژه در آثار رسانه ملی، فیلم کوتاه و مستند) را برای رسیدن به موفقیت آویزه گوش خویش قرار دهیم، مدام به یاد می آورده و مکررا می شنویم که می گویند:

 

فیلم بومی بسازید تا معروف شوید، فیلم بومی بسازید تا محبوب شوید، فیلم بومی بسازید تا در هیات انتخاب و داوری جشنواره ها دیده شوید. فیلم بومی بسازید تا شبکه های تلویزیونی داخلی و خارجی فیلمتان را بخرند، فیلم بومی بسازید محبوب قلوب جشنواره های خارجی شوید، فیلم بومی بسازید تا پلی شود برای رسیدن سینمای حرفه ای. فیلم بومی بسازید تا دردانه ی مسئولین فرهنگی شوید و…خلاصه فیلم بومی بسازید تا رستگار شوید. اما زمانی که کمی وارد گود می شویم، می بینیم موثران به عنوان ناخدای کشتی سینمای ایران، از ایده تا نهایت پروسه تولید و پخش، بویژه نسل جوان ( نه در تئوری و حرف بلکه در عمل) به این سو سوق می دهند که:

 

از ساخت فیلمهای شهری، کافی شاپی، عاشقانه، آپارتمانی، تجربی و…پرهیز کنید و فیلمی بسازید که سرشار باشد از عکس ها و نماهایی از محل بوم و زیستتان(با ربط و بی ربط)

 

در نتیجه سینماگران خوزستانی فیلم های بسازند در نخلستان ها، کنار کارون، تالاب شادگان، هور و اقوام عرب و بختیاری و….! دوربین بچه های هرمزگان از کنار خلیج فارس و ماهیگیران و …تکان نخورد! فیلمسازان اصفهانی صرفاً در محدوده سی و سه پل و میدان نقش جهان و منارجنبان و …فیلم بگیرند!… رفقای شیرازی هم حتما یا در شاهچراغ باشد یا در حافظیه و آرامگاه سعدی! کارگردانان شمالی هم با چکمه یا کنار دریا مشغول ماهی ها باشند یا در شالیزارها! ترکمن های فیلمساز هم در پیست اسب دوانی هم خانه کنند تا صحنه ای را از دست ندهد!

 

مابقی هم که هیچ عینیت بومی ندارند با دوربینشان هجرت کنند به روستاها، دشت ها، کوهها، طبیعت، غارها، دریاها و مکانهای عجیبی که هیج موجود زنده ایی در آنجا نرفته.. بالاخره عینیتی را بیابند یا بسازند، آن را چنان تصویری کنند که تاکنون بنی بشری آنرا ندیده است! و ضمناً همه ی اینها هم حواسشان باشد به محض وقوع سیل و زلزله، انواع بلایاها و حوادث غیرمترقبه سریعاً در صحنه ماجرا حاضر شده و از دختربچه ای فیلم و عکس بگیرند که زیر آوار سبکی گیر کرده و در حال درد کشیدن، فریاد کمک می خواهد، اما کسی به دادش نمی رسد و مستندساز هم وقتی کارش تمام شد به جای آنکه به دختربچه کمک کند، سریعاً برود سراغ های سوژه های مشابه! مبادا عقب بیافتد!

 

یکی از افراد دایم الحضور در هیات انتخاب ها می فرماید که در هیات انتخاب ابتدا می نگرند فیلم از کجا آمده و اگر غیر از تهران، فیلم در آپارتمان و کافی شاپ و…گذشت، اعتنایی بر آن خرج نمی کنند.

 

چند پرسش؟

 

آیا فیلمساز شیرازی نمی تواند فیلم پلیسی بسازد؟! آیا در اصفهان هنرمندی حق ندارد دغدغه سینمای وحشت را داشته باشد؟! سینماگر زاهدانی برای داشتن ساخت فیلم فانتزی حتماً باید به مرکز مهاجرت کند؟! در اهواز مشکلات خانوادگی نیست؟! در بندرعباس کسی دغدغه اقتباس از ادبیات ایران و جهان را ندارد؟! در یزد معضلات آپارتمان نشینی مطرح نیست؟! در کرمان کافی شاپ ها هیچ تاثیری در جوانان آن دیار ندارد؟! آیا نخبه رشتی که دغدغه اقتصاد کشور را دارد برای فیلمسازی جالب نیست؟! اگر کارگردان مشهدی بخواهد کمدی بسازد، جایی نباید او را حمایت کند؟! و…

 

موثران به این سوالات همواره در عمل پاسخ منفی می دهند و فتوا می دهند که ساخت این قبیل آثار صرفاً از ساکنین تهران برمی آید و لاغیر! ( آنکه رابطه دارد و پول و فلان! حسابش جداست البته)

 

فیلم(سینمای) بومی چیست؟

 

با جمع بندی نظریات و ایده های مطرح شده از طرف موثران در این خصوص می توان گفت: فیلم بومی یعنی گونه ایی از فیلم های شخصی که حاصل تلفیق نگاه شخصی هنرمند با یک یا چند جز از المان های هویت و فرهنگ محل زیست هنرمند از قبیل جغرافیا، مکان، اتمسفر، اقوام، تاریخ، ارزش ها و…. و نگاه شخصی، نگاهی اصیل و تجربه منحصر بفرد هنرمندی است که بر اساس علایق، دغدغه ها و جهان بینی و زیست و به مرور زمان و با تجربه و مطالعه حاصل می شود.

 

آنگاه که سینماگر با رویکردی صادقانه دغدغه های شخصی اش را با تکیه بر فنون سینما و خلاقیت از صافی هویت و فرهنگ زاد و بوم خویش عبور می دهد، فردیت بدیع خود را به جهان سینما اعلام می کند، سلیقه ی مخاطبش را ارتقا ( و چه بسا هدایت) می کند، ایشان را به سفری در یکی از ظرفیت های نهفته دنیای پر رمز و راز هویت و فرهنگ خود می برد، برایشان دردل می کند، پرسش ایجاد می کند، نقد می کند، همدلی مخاطبش (که حتی ممکن است دهها هزار کیلومتر دورتر زندگی کند) را بر می انگیزد، تلنگری بر همشهریانش می زند و… که حاصل همه اینها احیا هویت، بازسازی، ایجاد هویتی جدید و ارتقای فرهنگ زاد و بوم خویش و صدور آن به کل جهان است.

 

از این رو است اشک سرمای عزیزا..حمید نژاد همان قدر عاشقانه، زیبا و البته بومی است که سینماپارادیزوی تورناتوره.

 

اگر موثران چنین تعریف از سینمای بومی داشتند، پس چرا به وضعیت موجود رسیدیم؟

 

عجالتاً فرض می کنیم موثران عالی بودند و سوزن ها که هیچ بلکه تمام جوالدوزها را بر خود ( فیلمسازان ) می زنیم و الیته بی انصافی است اگر نمونه ها و استثناهای خوب و عالی که از فیلم بومی ساخته و عرضه شده را نادیده بگیریم و ستایش نکنیم. اما عموماً در سطح کلان اتفاق دیگری افتاد: داستان از جاییکه آغاز شد که نسل های جدید فیلمسازی همزمان با قرار گرفتن در شرایط جدید دیگر حوصله ی مشاهده، مطالعه، کشف و شهود …را نداشتند،کل مطالعاتشان در حد کتب تکنیکی، چند فیلم، کتاب و مقداری جوگیری از محیط خلاصه می شد (با یادگیری نصفه و نیمه) و به شدت در پی راه میانبری برای رسیدن به قله های سینما بودند.

 

در ادامه فیلمسازان جوان دو دسته شدند: طیف اول که دستی بر کتاب و فیلم داشتند، تاثیراتی آنی که از این مختصر مطالعه و فیلم بینی ناقصشان گرفته بودند را با ایده های کلی خود از بحران های دوره نوجوانی و جوانی مخلوط کردند و آثاری را تولید کردند.

 

دسته دوم کسانی بودند که به اندازه دسته اول روشنفکر! نبودند، اما پای مکتب موثران نشسته بودند و ایده فیلم بومی (با درک ناقصش) را گوهر مقصود یافته و با دوربین راهی بیابان و صحرا و دریا و جنگل و روستا و سیل ها، زلزله ها و…. شدند و سیل فیلمهای داستانی، مستندهای گزارشی و مستند داستانی های در لوکیشن های (بکر یا قدیمی) غالباً روستایی آفریده شد که طبیعتاً به دلیل فقدان بسیاری از ارزش ها و خصوصیات سینمای بومی به جای فیلم بومی، مبدل به فیلم شبه بومی شدند و به همین ترتیب فیلم های نسل نوین سینمای ایران ( که همواره آمار فوق العاده ای در تولید فیلم کوتاه و مستند را به جای می گذارند) به دبیرخانه جشنواره ها سرازیر شد.

 

موثران سینما با موقعیت پیش بینی نشده ای مواجه شدند و جز اندکی کار خوب با انبوهی از فیلمهای کوتاه متوسط و بد را در برابر خود دیدند. به شور نشستند که در برابر این موج درهم چه کنیم؟! اما به جای آنکه با صدای رسا به هر دو دسته بگویند: …کای بیخبران راه نه آن است و نه این….! جانب مصلحت اندیشی، رزومه پر کردن، قدر سرمایه های خود را بدانیم! و… را در پیش گرفته و به زعم خودشان با اندکی توجه به ساختار و تکنیک، فیلم ها را بد ( شبه بومی ها) و بدتر(شخصی ها) تقسیم کردند و استدلال کردند بالاخره این فیلم های شبه بومی حداقل چند تا تصویر ایرانی از سی و سه پل و ماهیگیری و شالیزارهای شمال و نخل و شاهچراغ و… را در خود دارد! ولی اون فیلم روشنفکری ها رو چطور توجیه کنیم؟! بنابراین بهتر است خودمان را به دردسر نیانداخته و راه آسان را انتخاب کنیم:

 

راه آسان این بود که هر فیلم بد شبه بومی که دیگر بومی اش خوانده بودند را بر هر فیلم متوسط شخصی ترجیح دادند و نتیجتاً شبه بومی ها به دنیای جذاب و فریبنده جشنواره ها و جوایزش و اکران و.. قدم نهاد. کسانی که معتقدند از سینمای شبه بومی حمایت نشده، لازم است نگاهی به آمار امکانات و هزینه های اختصاص یافته به این نوع سینما، جوایز جشنواره ها و میزان اکران در سینما و تلویزیون بیاندازند و اگر هم قبول ندارند یک فیلمنامه شاهکار ساخته نشده کوتاه، با رعایت کلیه خط قرمزها و ارزان را ( بی پارتی) با خود به حدود ۴۰ شبکه استانی ببرند تا ببینند که اصلا نگاهی به کارشان می کنند یا اینکه سریعاً دفترچه دیکته شده ایی از سیاستهای ابلاغی در زمینه ی تولید آثار بومی را جلویشان می گذارند!

 

ادامه ماجرا !

 

اینکه شخصی سازان به کجا رسیدند و کجایند، حدیث مفصل دیگری است که در این مقال نمی گنجد. ولی در میان این هیاهوی توخالی شبه بومی سازها هر چند اندکی از خیرخواهان در گوش به این دسته کامیاب(شبه بومی سازها) گفتند: فلانی! حواست باشد… اینکه صرفاً رفتی در یه روستای کردنشین فیلم ساختی دلیل بر ساخت یه فیلم بومی نیست! باید خیلی کار کنی! یا به تعبیر سعید عقیقی صرف بازنمایی رسانه ها فیلم خوب محسوب نمی شود یا به تعبیر دیگر همه اینها باید صرفاً نقطه عزیمتی برای القای نگاه شخصی و منحصر بفردت( اگر داری) که برآمده از هویت بومی توست، بشود.

 

اما همه این نصایح در غوغای جشنواره ها و تجلیل ها و تقدیرها و تعریف های بیخودی و گول زننده برخی منتقدان ( که البته برخی با نیت خیر و به قصد دادن انرژی در این مسیر پر پیچ و خم اینگونه سخن گفتند) و …گم شد و بومی سازان ( یا همان شبه بومی سازان) کم کم باورشان شد که مرزهای سینما را درنورده اند. پس دیگر نه تنها نیازی به فیلم دیدن، کلاس رفتن و مطالعه کردن را در خود حس نکردند، کفش معروف فیلمسازی(۱) را به پا کرده، وقت خود را به دو بخش تدریس! ( چه اعتماد به نفسی) و یافتن سرمایه گذار برای شاهکارهای بعدیشان تقسیم کردند. پس بر اثر سماجت، رابطه، رفاقت، زبان و… به سینمای بلند راه پیدا کردند و سرعت سقوط این سینما را بالا بردند.

 

به هرترتیب داستان آسیب های این رویکرد در سینمای این مملکت را همین جا رها کرده و به تبعات دیگر این خبط بزرگ می پردازیم.

 

عواید! فرهنگی وضعیت موجود!

 

الف) وقتی به شرح فوق فیلمسازان به سمت شبه بومی گرایی می روند، اگاهانه یا ناآگاهانه در آثارشان هر منطقه و شهری را به المان های عموماً بصری(که راحت الحلقوم تر است) بنا بر سلیقه خودشان خلاصه و آنجا را ایزوله می کنند، این تقسیم بندی بومی ممکن است براساس هویت آن منطقه باشد یا نباشد که وقتی نباشد، چه بسا به تحریف یا حذف هویت فرهنگی آن دیار منجر می شود.

 

ب) نخستین قربانی این گرداب، شخص فیلمساز است. آنگاه که وی بی هیچ فشار بیرونی براساس قراردادهای الکن، خویشتن را اسیر نگاه های تک بعدی و سیاه و سفید می یابد، جسارت و آگهی نقد را ندارد که اگر فیلمی به اصطلاح منتقدانه بسازد، جز مشتی هیاهوی کاذب یا استقبال چند جشنواره ی به دور از نگاه سینمایی یا افتادن در بازی سیاست مداران داخلی و خارجی ارمغانی برایش ندارد و اگر محافظه کارانه در پی نگاهی ستایش آمیز به سراغ سوژه برود، مانند بسیاری از آثار سیما، فیلمی خسته کننده را به خورد مخاطب می دهد و در نهایت قادر به خلق اثری ماندگار و چند لایه نیست.

 

پ) غصه ی دیگر این ماجرا، مخاطب جوان نوگرا، جستجوگر و تحصیل کرده ی امروز این زاد و بوم است. نسل جدیدی که در معرض هزاران آسیب فرهنگی، هویتی و پرسش های اصیل و کاذب بوده و به دنبال یافتن مسیری امن در حیات خود در دنیای پریشان امروز به هر نخی آویزان می شود. این نسل وقتی با این آثار شبه بومی مواجه می شود و می بیند که این فرهنگ و آدمهای تک بعدی( قهرمانان فیلمهی شبه بومی) هیج تناسبی با نیازهای و دنیای او ندارند و چه بسا وی به رسمیت نمی شناسند، کم کم دچار از خود بیگانگی می شود و عملاً از نام و زبان و لباس و هر نشانه ای دیگر از هویتش، تبری می جوید. بنابراین زمانی که تعلق خاطری به ریشه اش ندارد، نیازی هم به مشارکت، مطالبه گری و…. در قبال پیرامونش احساس نمی کند و بدین سان یکی از مهم ترین موانع توسعه در جامعه رقم می خورد.

 

ت) مصیبت دیگر هنگامی است که بومیان اصیل در مواجهه با این نگاه شبه فرهنگیه ایزوله شده درک محدودی از هویت خویش را مشاهده می کنند، پس به تدریج در ناخودآگاهشان اسیر این محدودیت می شوند، حد و مرز برای خودشان قائل شده و هویت فرهنگی خود را اندک می پندارند. نگران می شوند که مبادا همین هویت محدود و ناقص (و چه بسا جعلی) از دستشان برود که این خیال، خود سرآغاز گرفتاری های بعدی از قبیل دگماتیسم، خرافات و تعصبات بی جا بویژه در میان اقوام، نبود بستر مناسب برای نقد، عدم قدرت تمیز دادن میان تهاجم فرهنگی و توهم آن و… است.

 

بدین سان است که در بزنگاههای مختلف با کوچکترین شوخی یا نقدی با قومی، شهری یا… در کتابی، روزنامه ایی، رسانه ای، فیلمی، برنامه ی تلویزیونی و…. فریادها و اعتراضات عوام و خواص آن منطقه و قوم بلند می شود که حداقلش در جامعه می شود تنش، تفرقه، افزایش بی اعتمادی و آسیب های اجتماعی و امنیتی و….

 

و دیگر نیازی نیست یادآوری شود که فرهنگ و هویتی که نقد نشود، پویایی و کارآمدی خود را از دست می دهد و سرنوشت جامعه و مردمانش به کجاها که نمی رسد!

 

ث) وقتی این بیماری منتشر شود، مخاطب خارجی (خارج از آن زاد و بوم) رسانه و سینمای ایران براساس این فیلمهای کوتاه، بلند، مستند و سریال و… کم کم این تقسیم بندی کاذب را باور می کند و گفتارها و قضاوت های غریبی را از خود بروز می دهد. فی المثل در چند سال اخیر هرگاه به سفرمی روم همه ی میزبانان صرفاً از بنده درباره ریزگردها، گرما، خرما، سیل، مهاجرت، فلافل و گاهی ورزش و مشکلات کارون می پرسند!

 

دوست فیلم بین و مرکز نشینی ازینکه جشنواره فیلم فجر در اهواز نیز به صورت همزمان برگزار می شود، تعجب می کند! و…گویی در خوزستان ( که فقط در حوزه صنعت و ثروت بزرگترین منبع ارتزاق ایرانیان است) هیج اتفاق مهم دیگری در زمینه های علمی، فرهنگی و هنری و اجتماعی و…نمی افتد! و این می شود درصد کمی از مردم ایران ( و چه بسا خوزستان) می دانند که بخش ریاضی دانشگاه چمران به دلیل حضور بزرگان ریاضی کشور به خصوص پروفسور کرم زاده ( که استادی برجسته و بین المللی است) یکی از قطب های ریاضی کشور است!

 

چندی پیش دوست فیلمسازی اهل کیش، طرح فیلمی برای نگارنده ارسال کرد درباره همشهری روحانیش که دغدغه ی مهدویت دارد و فعالیتهای جدی را در این زمینه انجام می دهد. قبل از هر چیز، ازین طرح تعجب کردم و این طرح را سوررئال و تجربی پنداشتم (که خطا بود!) دلیل این آشفتگی اشتباهی بنده این بود که رسانه ها بویژه فیلم های شبه بومی در مغزم فرو کرده اند مرکز دین و روحانیت قم و چند شهر مرکزی است و کیش جزیره ایی تجاری توریستی بین المللی با اجناس و قیمت های گران و… بومیانی که در گوشه ایی زندگی می کنند. ( نسبت بومیان با وضعیت مدرن چه بوده و چه شده هم اصلا مطرح نیست و شاهکار کشتی یونانی (۲) نیز بیهوده بزرگ است) و خلاصه کیش را با دین چه کار!؟ و نمونه های بسیار دیگر ازین دست…

 

بهرحال توصیه می کنم در مکالمات خود با هموطنان خارج از استان و نیز مکالمات دو ایرانی غیر همشهری، به دیالوگ های طرفین در برابر زاد و بوم طرف مقابل، ازین زاویه توجه کنید.

 

اواخر

 

بی شک نگارنده مدعی نیست که ریشه ی همه مشکلات فرهنگی در اقوام گوناگون کشور، ترویج شبه بومی گرایی در سینما و تلویزیون است، اما نمی توان نقش این رویکرد اشتباه را در آسیب های فرهنگی امروز جامعه ایرانی نادیده گرفت. اجرای درست و صحیح سیاست حمایت سینمای بومی (یا حتی هنر بومی) جدای از ایجاد زمینه برای خلق آثار ماندگار هنری و سینمایی، همان قدر به پویایی و رشد فرهنگی و احیا و تقویت فرهنگ و هویت بومی می افزاید که اجرای ناقص آن تیشه ای بر درخت نیمه جان فرهنگ این مرز و بوم است.

 

پس از موخره!

 

و صد البته وقتی کمی از مسیر درست را پیمودیم، اندکی بیشتر خواندیم و دیدیم، در می یابیم ( جز اندک نمونه ها) اساساً فیلم خوب، بومی و غیر بومی ندارد، در عین اینکه هم بومی است هم غیر بومی!

 

پی نوشت:

 

۱- نصیحت یکی از بزرگان سینما به هنرجویان، برای رسیدن به موفقیت در سینما، باید کفش کتانی به پا کنید.

۲- اپیزود کشتی یونانی ساخته ناصر تقوایی از فیلم قصه های کیش

لینک کوتاه : https://tabakhabar.ir/?p=83122

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.