پاسخی به گلایههای اخیر علی نظری به لیست امید/ ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم (حافظ)
ولیالله شجاعپوریان
علی نظری را سالهاست میشناسم؛ مردی از جنس اصلاحات که دغدغه پیشرفت، توسعه و اصلاح دارد. در دوره ششم مجلس شورای اسلامی، به عنوان یک همکار، از نزدیک شاهد پیگیریها، دلسوزیها و خدمات صادقانهاش در قامت نماینده اراک بودم و بعد از آن نیز دیدهام که همواره آگاهیبخشی و روشنگری را در رسانه و مطبوعات دنبال کرده است.
اهتمام او برای ترویج اندیشه مغفول ماندۀ بزرگانی چون طالقانی، بهشتی و فقیه عالیقدر آیتالله منتظری همیشه در خور تقدیر بود و در همه سالهایی که حمایت از اصلاحات، هزینه داشت، هیچگاه از باور و آرمانهی خود دست نکشید؛ اما این روزها در فضای مجازی و رسانهها شاهد یادداشتها و مطالبی از ایشان در گلایه از لیست ۲۱ نفره امید و حزب اتحاد هستم که با شناختی که از شخصیت نقدپذیر، تعاملگرا و حقیقتجوی ایشان دارم بر آن شدم تا مطالبی را درباره گفتهها و نوشتههای ایشان بیان کنم:
۱. بر هیچ کس پوشیده نیست لیست نهایی ۲۱ نفری شورای اسلامی شهر تهران، بی نقد و گلایه نبود. نامنویسی نزدیک به هزار نفر از شخصیتها و چهرههای نخبه و توانمند اصلاحطلب، گرچه نشان از وزن بالا و مقبولیت گفتمان اصلاحات داشت، اما قابل پیش بینی بود که انتخاب ۲۱ نفر از این جمع با هر رویکرد و فرایندی با گله و نارضایتی نسبی همراه خواهد بود. از سویی باور داریم ذات اصلاحات، نقدپذیری است، اما نیکوست که نقد انتخابات و فرایند انتخاب لیست با توجه به پیچیدگیهای آن، نقدی درونخانوادگی و تشکیلاتی باشد تا خدای ناکرده دستمایه تخریب مخالفان اصلاحات و البته دلسردی و یأس افکار عمومی نگردد.
خوشبختانه وجود احزاب و طیفهای مختلف اصلاحطلب، ظرفیتی را به وجود آورده که میتوان در فضایی دوستانه، هرگونه نقدی را مطرح کرد و با آسیبشناسی آنچه گذشت، برای آیندهای بهتر برنامهریزی کرد. اینجانب نیز همچون یکی از داوطلبانی که به عنوان عضو فعلی شورا مایل به حضور در لیست نهایی بودم، نقدهای ناگفتهای دارم که به طور قطع در جلسات خصوصی و گفتگوهای درونحزبی آنها را مطرح خواهم کرد. من معتقدم که گفتمان اصلاحات امروز دارای پشتوانه مردمی بسیار قوی و مؤثری است و اگر به آسیبشناسی فرایندِ بستن لیست در رویکردی کارشناسی و منطقی پرداخته نشود، عواقب ناگوار آن در انتخابهای آینده دامن اصلاحات را خواهد گرفت؛ اما به روش و رویکردی که اشاره شد، آنهم با رعایت ضوابط و احترام به معیارهای معقول.
۲. عده کثیری از اصلاحطلبان به لیست نهایی ۲۱ نفره انتقاد داشتند، اما شایسته است نقد همه ما از این رویداد معطوف به فرایند بستن لیست باشد؛ نه اشخاص و شخصیتهای منتخب. شخصیتهایی که امروز در نوشتههای برخی از همکاران و همفکران از آنها نام برده میشود، در شرایط فعلی منتخبان مردم در شورای اسلامی شهر تهرانند که ورای شخصیت حقیقی، واجد شخصیتی حقوقی با پشتوانه بیش از یک میلیون رأی هستند. بر این باورم که همه افراد منتخب، شخصیتی والا و درخور احترام و تکریم دارند و نیکوست نقدها به جای افراد، متوجه فرایندِ بستن لیست باشد.
۳. نقد همکار ارجمندم جناب آقای نظری به یکی از منتخبان فعلی شورا، ناظر به مواضع فکری و سیاسی یکی از منتخبان در گذشته بوده و به همین دلیل ایشان، فرد منتخب را فاقد صلاحیت برای حضور در لیست نهایی معرفی کردهاند. بدیهی است گفتمان اصلاحات، نه یک گفتمان عقیم، بلکه گفتمانی پویا، در حال نوزایی و نیز ریشهدوانی است.
اگر سابقه افرادی را که گفتمان اصلاحات در سالهای اخیر از آنها حمایت کرده بررسی کنیم، به چهرهها و شخصیتهایی برمیخوریم که روزگاری نه چندان دور، رقیبی جدی برای اصلاحات بودهاند و انتقادات بیشماری را بر اصلاحات وارد کردهاند. اما همین روحیه تسأهل و تسامح و جذب حداکثری و دفع حداقلیِ جریان اصلاحات باعث رشد، ارتقا و تناور شدن گفتمان اصلاحات شد. از این رو، کنکاش در گذشته منتخبان ضرورتی ندارد و با اتکا به اصل برائت، یقین داریم منتخبان امروز وفاداری خود را به اصلاحات اثبات خواهند کرد.
۴. در نقد برخی از دوستان در باب گلایه از رئیس دولت اصلاحات به جهت حمایت از لیست نهایی شورای اسلامی شهر تهران و عدم دخالت وی، اظهارات و واکنشهایی دیده شد. گویا برخی از اصلاحطلبان انتظار داشتهاند به دلیل حجم انتقادها از لیست نهایی، شاهد دخالت و اعمال نفوذ رئیس دولت اصلاحات برای جابهجایی و تغییر تعدادی از گزینهها باشند؛
آنهم بیاعتنا به این نکته که علت محبوبیت و مقبولیت جناب آقای خاتمی، همین رویه و روحیه دموکراتیک و عدم تمایل به اعمال نفوذ و نگاه بالا به پایین در چنین برهههایی بوده است. خاتمی یک سرمایه ملی و موهبتی برای گفتمان اصلاحات است و با اعتقاد به خرد جمعی، با وجود همه قصور و نقدها، لیست نهایی را که حاصل خردجمعی و فرایندی مشخص بود، تأیید کرد و هیچگاه جایگاهی مداخلهگر و صاحب حق شخصی برای خویش متصور نشد. این رویه و روحیه را باید به فال نیک گرفت و قدر این سرمایه عظیم را دانست.
۵. پایان سخن اینکه با پذیرش هر گونه نقد سازنده و احترام به آن که نقد میکند، به باور من، شایستهتر این است که اختلافنظرهای دلسوزانه و در عین حال سازنده، نخست در جمع دوستان مطرح گردد تا ضمن رفع کدورتها و گلایهها، با فهم دقیق موضوع و فضای موجود، به گونهای آسیبشناسی درخور صورت گیرد تا چنین چالشهایی در برههها و موقعیتهای آتی به فرصتهایی برای تعامل بیشتر و افزایش روحیه تعامل، اصلاحپذیری و نقدسازنده تبدیل شود.