پیمان بابایی _ در حالی که این روزها اخباری از تجمعهای صنفی کارکنان بخش های مختلف از معلمین تا پرستارها و از پزشکان تا بازنشستگان بگوش میرسد می دانیم که برخورد قضایی و امنیتی با این موضوع نه تنها موجب خاموش شدن آن نخواهد شد بلکه به نوعی پاککردن صورت مسئله خواهد بود و لذا بر آن شدیم تا به آسیب شناسی مشکلات پرسنلی کارکنان نفت که یکی از بزرگترینخانوادهها را در بین شهروندان استان تشکیل میدهند، بپردازیم؛
چندی پیش و در واپسین ماههای صدارت وزیر اسبق نفت بود که کارد به استخوان کارکنان نفت رسید و مشکلات معیشتی و مسائل صنفی همچون موضوع استخدام، عدم تبدیل وضعیت، عدم تعدیل مدارک تحصیلی کارکنان، حقوق ودستمزد کارکنان ارکان ثالث، تبعیض بین کارکنان بخشهای عملیاتی و ستادی و موارد دیگر، در قالب مجموعه اعتراضات سلسله وار در شرکتهای نفتی و زیرمجموعههای آن تبلور یافت؛
فارق از خسارات مادی ومعنوی تحصنها و اجتماعات شکل گرفته بر پیکره نفت و بهداشت روانی کارمندان وخانوادههای آنها، با تغییر در دولت و راس مدیریت وزارت نفت و نگاهی که وزیر جدید نسبت به نیروی انسانی به عنوان رکن بی بدیل صنعت نفت از خود ارائه داد ووعدههای داده شده، به سرعت امید بین کارکنان شکل گرفت و اعتراضات فرونشست و خاموش شد؛
با گذر بیش از یکسال از رویکار آمدن وزیر جدید و با وجود اینکه طی این مدت بخشنامه های خوبی در خصوص رفع مشکلات ودغدغههای پرسنل نفت ابلاغ شده است ولی همچنان این تغییرات برای کارمندان حداقل در بخش های جنوب و عملیاتی محسوس نیست؛
در آسیب شناسی چرایی آن به مواردی بر میخوریم که ریشهی نارضایتیها از آنها شکل میگیرد و توجه به آنها از صادر کردن بخشنامه های جدید نیز مهم تر هستند؛
الف) اولین ومهمترین مورد لزوم تغییر نگاه مدیران حوزه منابع انسانی است؛
قصد نداریم وارد اینحوزه شویم که اصلی ترین کار را در شرکت نفت و زیرمجموعه چه کسانی انجام میدهند و سهم کارکنان بخش عملیاتی، ستادی و نیروهای میدانی و مدیریتی هرکدام چقدر است و فرض را بر این میدانیم که همه ی کارکنان به یک نسبت در چرخاندن چرخهای صنعت و این مجموعه ی عریض وطویل به یکمیزان یا حداقل به اندازه ی بسیار نزدیک به هم سهم دارند ولی پرواضح است که فلسفهی تشکیل ادارات منابع انسانی از بدو تاسیس خدمت رساندن به کارکنان و رفع مشکلات پرسنلی کارمندان میباشد تا شرایطی را ایجاد کنند که کارمندان با فراغ بال و آسودگی خاطر مشغول رسیدگی به وظایف محوله باشند که اگر چنین نبود داشتن اینهمه سمت در معاونت منابع انسانی شرکتها توجیهی نداشت؛ متاسفانه نگاهی از بالا به پایین بین برخی از کارمندان و مسئولین این بخش شکل گرفته که انجام و پیگیری مشکلات و مسائل کارمندان را نه وظیفه، بلکه لطفی میداند که در حق کارمندان انجام میپذیرد؛
ایننگاه و گفتمان اگر نگوییم بیشترین ولی اصلیترین عامل در سرخورده شدن کارمندان وایجاد نارضایتی بین آنها را برعهده دارد؛
با توجه به تلنبار شدن و معوق ماندن مطالبات بحق کارمندان طی سالهای گذشته در این بخش، نیاز به تحول و خانه تکانی اساسی بیش از هر بخش دیگر صنعت نفت احساس میشود که نیازمند توجه ویژه مدیران ارشد است؛
ب) در حوزهی منابع انسانی باید با برگزیدن افراد چابک ودلسوز ومسلط به قوانین ومقررات اداری، به سمتی رویم که کمکاری های سالهای گذشته جبران و موجب اعتماد دوباره کارکنان به اینکه اراده ای بر حل مشکلات آنها وجود دارد شود چرا که بوجود آمدن این حس و اینکه افراد در ذهن خود بدانند که همکارانی دلسوزانه به دنبال حل مشکلات انها هستند بیش از هر مطلبی نقش پیشگیرانه در انجام اقدامات اعتراضی به عهده دارد؛
در سالهای قبل مشاهده میشد که برای اقدامات از قبیل رفع مشکل سمت یا تعدیل مدرک یا موارد اداری تبدیل وضعیت و مسائل در حوزهی منابع انسانی زمان بسیار زیاد و نسبتاً طولانی چندماهه تا چند ساله سپری میشد که با توجه به شرایط خاص موجود کارمندان و مشکلات اقتصادی ومعیشتی که جامعه با آن دست به گریبان است مستلزم نگاهی نو به اینمقوله و انطباق هرچه سریعتر سازمان با شرایط جدید عصر تکنولوژی حاضر و دوران سرعت ارتباطات خواهد بود و تسریع در فرایند از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود،
ضمن اینکه بدون شک استفاده و انتصاب نیروهای جوان و پرحوصله و شایسته به خودی خود موجب سرعت بخشی در پیاده سازی و عملیاتی کردن بخشنامهها و نظمدهی و دسته بندی مطالبات خواهد شد که از دیگر عواملی ست که مدیران باید در الویتهای خود گنجانده و به آن نگاه ویژه داشته باشند؛ میبایست این روند اصلاح گردد و با توجه به اتوماسیون و الکترونیکی شدن دولت و سازمانها و ادارات، در عصر جدید تاخیرهای چند ماهه و چند ساله به هیچ عنوان پذیرفته شده نخواهد بود؛
نهایتاً فعال کردن بخش بازرسی و طرح تکریم ارباب رجوع به عنوان آخرین ملجا و پناهگاه برای افرادی که به هر دلیل احساس میکنند اجحافی در حق آنها شده و یا آنگونه که باید کارشان پیش نمیرود، جایگزینی نهایی و آلترناتیو اصلی در مقابل اعتراض خواهد بود؛
البته میطلبد که در همهی موارد فوق اراده ی جدی در حل مسئله وجود داشته باشد و موارد به صورت واقعی و نه فرمالیته مورد توجه قرار گیرند؛
در تمامی منابع انسانی ادارات افرادی هستند که به حسن انجامکار و دلسوزی و رفتار خوب با کارکنان و تسلط بر قوانین ومقررات شهره بوده و این افراد به راحتی در مجموعهها قابل شناسایی هستند.
عکس آن نیز صادق است و افرادی که به هر دلیل به سنگ اندازی و کارشکنی در اجرای قوانین شهره هستند نیز کاملاً در ادارات و سازمانها برای پرسنل شناخته شده هستند…
… انتخاب افرادی از گروه دوم با سیاستهای دولت و وزیر جدید نفت، همخوانی ندارد وموجب یاس وناامیدی بین کارکنان خواهد شد؛
بررسی های میدانی نشانمیدهد که علت آنچه اجرای بخشنامه های منابع انسانی در مناطق نفتخیز جنوب وشرکت های تابعه آن کُمیتش میلنگد به همین نکات برمیگردد و برخی انتصابات اخیر از جنس نوع دوم بوده و که بعضاً در برخی شرکتها مشاهده شده که افرادی که به کارشکنی در بین تمامیکارکنان اشتهار دارند و طی این سالها موجب تلنبار شدن مطالبات به این شکل شده اند و وضعیت را به آنچه امروز در آن هستیم رسانده اند بر مسئولیت گمارده شده اند که باعث عقب افتادن این شرکت نسبت به سایر مجموعه ها در کشور شده است ؛
آنچه نگارنده را بر آن داشت که در این خصوص مطلبی نگاشته شود اطلاع از اخباری بود در خصوص انتصاب فردی به سرپرستی اداره تامینتخصیص منابع انسانی یکی از شرکتهای تابعه مناطق نفتخیز جنوب که در شرایطی که بعد از سالها موجی از امیدواری بین کارکنان با صدور بخشنامههای جدید برای حل مشکلاتشان بهوجود آمده موجی از نارضایتی بین نیروها را بوجود آورده است و اوضاع وقتی پیچیدهتر میگردد که فرد انتصابی خود مسئول بازرسی طرح تکریم ارباب رجوع و پیگیری شکایات کارکنان است!! تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل…
بدون شک اگر قرار بر ادامهی انتصابات از این دست و اصرار بر تکرار اشتباهات گذشته باشد و اصلاح وضعیت منطبق بر سیاستهای ابلاغی در عصر جدید وزارت نفت صورت نگیرد و تلاش در جهت بی اثر کردن و معطل ماندن بخشنامههای وزیر محترم در حوزهی منابع انسانی از سوی برخی عناصر دنبال شود در مقالات آتی در خصوص این افراد وافشای آنها بیشتر خواهیم گفت و خود را ملزم به انعکاس دغدغهی کارکنان وکارمندان زحمتکش رسمی، قراردادی، پیمانکاری، ارکان ثالث و کلیهی جان برکفان جبههی صنعت نفت و جلوگیری از اجحاف و پایمال شدن حقوق حقه آنها و دفاع از حقوق سربازان خط مقدم جنگ اقتصادی کشور در شرایط تحریم میدانیم؛