طی روزهای اخیر در اقصی نقاط ایران شاهد تجمعات اعتراضی مردم بودیم؛ تجمعاتی که در ابتدا به واسطه ابراز گلایه به گرانی آغاز شد و سپس به اغتشاشات خیابانی و هنجارشکنی ها مبدل گردید/معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری خوزستان هرگز نتوانست با آموزه های طبابت در کنار تجربیات حاصل از شهردار بودنش دردهای اقتصاد استان را اندکی تسکین دهد/آیا پیش بینی این روزها نشدنی بود؟ آیا روزهای سخت تری در صورت پاسخ ندادن به مطالبات مردم خوزستان در پیش نخواهد بود؟!
احسان سپهوند- تشخیص اینکه ممکن بود روزی مردم خصوصا قشر کم درآمد خوزستان در خیابان ها علیه گرانی و بیکاری فریاد سردهند سخت بود اما غیرقابل پیش بینی هم نبود. نمی توان ریشه غایی اعتراضات مردمی را افزایش قیمت های اخیر دلار، مرغ و حتی تخم مرغ دانست اما ظرفی را در نظر بگیرید که مدتی درون آن آب ریخته شده؛ طبیعتا ممکن است حجم معین ظرف با ریختن اندک قطرات آب سرریز کند؛ فلذا مسئولان استان خیلی پیش از این باید به درد مردم می رسیدند و روزهایی که مردم بر اثر گرانی ها سفره شان کوچک و کوچک تر می شد، بایستی فکر اساسی برای حل معضلات معیشتی مردم می کردند.
روزی که پزشکان به خاطر گرانی شیر و کاهش شدید مصرف سرانه مردم از بروز بیماری های استخوان هشدار داده بودند، ایامی که کارگران به خاطر نگرفتن چندین ماه حقوق در سخت ترین شرایط معیشتی به سر می بردند، روزی که مردم عادی بر اثر ورشکستگی صوری موسسات مالی بزرگ در صفوف بلند قطار شدند و تورمی که همواره نزولی بود و دست آخر تک رقمی شد! اما واقعیت تازیانه ای بود بر پوست و استخوان مردم.
فریاد صیادان آبادانی، کشاورزان هندیجانی، نخلکاران شادگان و اروند کنار در جنوب خوزستان تا اعتصابات کارگران هفت تپه در شمال خوزستان، کارگران بی مزد لوله سازی، ورشکستگی گروه ملی، فغان دستفروشان اهوازی، برنج کاران بی کار باغملکی و اقتصاد فلج خوزستان زنگ هشداری بود بر حوادث این روزها و استاندار دائم السفر که در شورای اشتغال همه شهرهای خوزستان تاکید می کند: «امسال بنابر فرمایشات مقام معظم رهبری سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال است مدیران شهرستان این شعار را مدنظر قرار دهند»؛ و نتایج کم رنگ ولی مثبت حاصل از این جلسات در برابر دیدگان مردم و پزشکی که در سمت معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری خوزستان هرگز نتوانست با آموزه های طبابت در کنار تجربیات حاصل از شهردار بودنش دردهای اقتصاد استان را را اندکی تسکین دهد.
این نهایت بی انصافی است که مشکلات عدیده استان خوزستان را صرفا بر گردن مدیریت اخیر استان بگذاریم زیرا همانطور که پیش از این عنوان شد؛ کاسه صبر مردم معترض به گذران زندگی مدتهاست در آستانه لبریز بوده و این مردم خون دل خورده اند. اعتراضات این روزهای نتیجه سال ها نادیده گرفته شدن توسط مجموعه مسئولان نظام از جمله دولت مجلس و سایر نهادهای حاکمیتی در زمینه اقتصاد است.
«مردم گله مندند؛ از بسیاری از چیزهایی که در کشور می گذرد، مردم گله مندند. مردم با تبعیض میانه ای ندارند؛ هرجا تبعیض ببینند، احساس ناراحتی و رنج می کنند. هرجا کم کاری ببینند همینجور، هرجا بی اعتنائی به مشکلات ببینند همینجور، هرجا پیش نرفتن کارها را ببینند همینجور؛ مردم گله مندند… ما امروز دچار مشکلیم، نمی شود مشکلات مردم و گلایه های مردم را نادیده گرفت؛ مسئولین باید جدّی بگیرند. مسئله بیکاری مهم است، مسئله رکود مهم است، مسئله گرانی مهم است؛ اینها مسائلی است که وجود دارد.»
پاراگراف بالا سخنان رهبری انقلاب است که در تایید گلایه های مردم بیان شده است. اما خوزستان شرایطی متفاوت دارد که به نظر می رسد نیازی به تکرار مظلومیت های مردمش نباشد. وقتی که کشاورز شهرهای جنوبی به دلیل فقدان آب درآمد حلال و زلالشان را برباد رفته می بیند؛ مسئولان چه انتظاری از مردم دارند؟ در فقر غوطه ور باشند و برای همیشه دم برنیآورند؟!
مگر نه اینکه اخیرا نماینده ولی فقیه در استان خوزستان پشت تریبون جلسه شورای عالی اداری فریاد اعلام خطر سرداد؟ آیا پیش بینی این روزها ناشدنی بود؟ آیا روزهای سخت تری در صورت عدم پاسخ به مطالبات مردم خوزستان در پیش نخواهد بود؟!
بازخوانی تذکرات نماینده ولی فقیه در استان خوزستان، صراحت لهجه ایشان را در بیان مخاطرات پیش روی آینده و در اثر عدم توجه مسئولان ارشد کشور در هر سه قوه نشان می دهد که باید به جد با نگرانی بدان نگریست.
طبیعتا همانگونه که در جنگ ۸ ساله تحمیلی نیز شاهد بودیم خوزستان برای دشمنان ایران و طمع ورزان به استقلال کشور طعمی لذیذتر از سایر نقاط کشور دارد که نیازی به ذکر دلایل آن نیست، لاجرم آشوب های اخیر خیابانی توسط عده ای قلیل که اعتراضات مدنی به حق مردم را به صحنه های تئاتر لذت بخش برای جماعت سعودی/صهیونیستی مبدل کرده؛ می تواند نتیجه کم توجهی های مسئولان و ایجاد رخنه ناخواسه توسط چند جوان کم تجربه باشد که از سر بی اطلاعی از بحران های پیش رو و به واسطه هیجانات بی بهره از منطق، امنیت خوزستان را که خون هزاران هزار شهید پاسدارش بوده را متزلزل سازد.
بدون شک افراد بالغ و دنیا دیده و افرادی که سال ها بالا و پایین تهدیدهای خارجی را دیده اند و طعم جنگ را چشیده اند نیک می دانند که دامن زدن به اغتشاشات و تجمع غیرقانونی و ادامه ناامنی ها اولین قربانی های خود را از میان همین مردم مستضعف خوزستان انتخاب می کند زیرا که ناامنی بساط اضمحلال اقتصاد را فراهم می آورد. بی آلایش بگوییم ناامنی خیابانی دستفروش کف خیابان را بی کار می کند. باقی قضاوت با خودتان…