دولت مشکلات حادی پیش رو دارد که ممکن است زمین گیرش کند/ دکتر رسول صالحی
دکتر روحانی زمانی سکان دولت را در دست گرفت که کشور و اقتصاد حاکم بر آن به دلیل استراتژی ها و سیاست های غیراثر بخش و ناکارآمد دولت قبل در وضعیت رکود تورمی قرار داشت.
بسیاری رکود تورمی آن دوره را ناشی از اعمال تحریم های بین المللی می دانستند، اما من اعتقاد دارم حتی اگر تحریمی برعلیه ایران تحمیل نمی شد؛ باز هم با یک شتاب کمتر اقتصاد ایران وارد شرایط رکود تورمی می شد؛ چون سیاست های اقتصادی ومالی پولی دولت وقت با هدف ایجاد اشتغال غیرپایدار وحرکت پول به دست مصرف کننده و بخش تجاری و دلالی جامعه بود.
درآن دوره، درآمد های بالای نفتی که می توانست یک اهرم کارآمد در خدمت توسعه اقتصادی وتحقق اهداف چشم انداز باشد در خدمت تورم و رکود قرار گرفت که نتیجه آن افزایش نقدینگی از ۲۰۰هزار میلیارد تومان درسال۱۳۸۴ به حدود ۸۰۰هزار میلیارد تومان در پایان کار یعنی چهار برابر بود.
دولت یازدهم در ابتدای کار یک مقدار محافظه کارانه وارد عمل شد و به جای اینکه سعی کند اقتصاد را از رکود تورمی به سمت رونق یا رونق تورمی ببرد؛ راحت ترین کار را انتخاب کرد و سعی کرد تنها تورم را کنترل کند تا به یکی از وعده های انتخاباتیش عمل کند که نتیجه اش شد ایجاد رکود در اقتصاد.
دولت دوازدهم درابتدای کار سعی داشت با اصلاح ساختار مالی و پولی کشور و تغییر بخشی از بدنه ناکارآمد؛ سنتی وغیر متخصص مدیریتی خود ؛ شرایط را برای ورود به وضعیت رونق تورمی مهیا نماید ولی به نظر میرسد دولت دروهله اول استراتژی مناسب وجامعی برای اجرای این هدف نداشت و در وهله دوم پارادایم حاکم بر مدیریت کشور برای تحقق این هدف ؛ همچنان کارایی لازم را ندارد.
الان باتوجه به شرایط جدید درکشور؛ وضعیت دولت بسیار حاد تر از قبل شده است و موفقیت دولت را بسیار سخت تر از قبل نموده است؛ از طرفی دولت که در بودجه پیشنهادی ۱۳۹۷ خود با کسری بودجه تقریبا ۱۳۰ هزار میلیاردی مواجه بود مجبور است بعضی از بخش های بودجه، مانند افزایش حامل های انرژی را تغییر دهد و از طرف دیگر بخشی از بدهی صندوق های بازنشستگی را که دولت ها به طور غیر مستقیم یا مستقیم درآن نقش داشته را تقبل نماید و موضوع بدهی موسسات را که ناشی از وضعیت این موسسات است ومردم باز دولت را غیر مستقیم مسئول آن می دانند؛ حل نماید و از همه مهمتر افزایش تقاضای پول درروزهای اخیر و حرکت پول به سمت خرید دلار و طلا، تورم را بیش از پیش می نماید که همه اینها شرایط بغرنجی را پیش روی دولت نهاده و دولت را محدود تر از قبل می کند.
البته موضوعاتی مانند هزینه های مادی ومعنوی زلزله های گسترده اخیر و موضوعات دیگری همچون تبعات اقتصادی قطع شبکه های مجازی هم ازدیگرچالش های دولت بوده است.
اما بایدگفت بزرگترین چالش برای دولت در روزهای اخیر، بی اعتمادی مردم وسرمایه گذاران به دولت وبرنامه های آن بوده است ، وبراساس نظریه چرخه عمرمصرف فرانکو گودیگیلیانی، مردم وقتی به برنامه های دولت بی اعتماد شوند به جای سرمایه گذاری به پس انداز وذخیره دارایی روی می آورند.
در موقع کسری بودجه دولت ها تصمیمات مختلفی می توانند برای جبران کسری بودجه اتخاذ نمایند؛ مانند: استقراض از بانک مرکزی و چاپ اسکناس؛ فروش اوراق قرضه؛ استقراض خارجی ؛ فروش دارایی و کاهش اعتبارات بخش عمرانی.
الان دولت ۵۰ هزار میلیارد تومان به سیستم بانک مرکزی و۱۶۰ هزار میلیارد تومان به سایر بانک های تجاری بدهکار است وهمین بدهی ها خود ازعوامل ایجادتراز منفی در این بانک ها بوده است پس یا باید اوراق قرضه بفروشد یا اموال خود وطلای بانک مرکزی.
دولت قبل از این اعتراضات؛ قصد فروش اوراق قرضه را داشت اما با شرایط پیش آمده بنظر نمیرسد این استراتژی موفق باشد وکسی از آن استقبال کند. ولذا باز شرایط دولت بدتر وامید هایش کمرنگ تر می شود.
البته این به معنی ناامیدی از آینده دولت نیست، خیلی گزینه ها واستراتژی های موثر پیش روی دولت است؛ اما باید دید این ساختار مدیریتی اعتقادی به نجات دولت دارد یا خیر؟ به هرحال عدم موفقیت دولت در بحث اداره کشور، باعث انزوای دولت وجناح های حامی آن درآینده سیاسی و اجتماعی کشور خواهد شد.
به نظر من دولت اگر می خواهد موفق باشد باید ساختار مدیریتی را در بخش های تخصصی مخصوصا ؛ اقتصادی و صنعتی و مالی غیر سیاسی نماید و به سمت تکنوکراتی ببرد ، ضمن اینکه مدیران تکنوکرات هم همگرایی خوبی با دولت دارند.