در حال تبدیل شدن به منبع سیاسی به ظاهر نخبگان شده که از آن برای قهرمان سازی خود استفاده می کنند و اندیشه ای بسیار خطرناک برای تداوم یک جامعه منسجم به شمار می آید، و از همه مهمتر مثل دستکاری اکوسیستم طبیعت که هم اکنون باعث از بین رفتن هزاران گونه گیاهی و حیوانات شده و خشکسالی را ایجاد کرده و هر کس مقصر را دیگری می داند.
تا آنجا پیش رفته که پای نفوذ صهیونیسم و یهود در این خرابکاری نیز به میان آمده تا از طریق آن و به صورت بلند مدت اقلیم های مختلف را به جان هم بیندازد تا موشکهای رعد و…، ما خاک بخورند، دست کاری عمدی در هویت های محلی و تغییر بافت جمعیتی و نادیده انگاری فرهنگ بومی در واقع همان کاری را با انسجام ملی می کند که پیشتر از آن ناتدبیری با محیط جغرافیایی کرده است.
نابخردی در نامگذاری و ترویج فرهنگ بومی در محل نامناسب و در سرزمینی که تارو پود آن با آن نامها و شغب ها بیگانه است، در واقع خدمت متناقض به اتحاد ملی و اسلامی است.
اگر فصل الخطاب سیاست کشور، اسلام باشد، کاری از هیچ توطئه گر داخلی و خارجی بر نمی آید، خطر آنست که برخی با ظاهر اسلام با بطن دشمنی با آن وارد گود شده اند.
کشورهای استعماری کمترین تنش ها را از بعد قومی و هویت های محلی را در سرزمین خود دارند، اما دامن زدن به آنرا براساس تاریخ وهمی، برتری نژادی، تفوق فرهنگی و… را در سایر کشورها و به خصوص کشورهایی که با آنها ضدیت دارند، در دستور خود قرار می دهند، در این راستا سرباز گیری مجانی و با تحریک احساسات مبالغه آمیز و گذشته پرستی نسخه هایی هستند که در این مسیر از آنها استفاده می گردد،
حالا دیگر استقبال از شهدا با نماد قومی نه تنها کمکی به انسجام و خدمت به شهدا نیست بلکه تحریک اقوام دیگر است، که این انباشت کدورت در واقع همان هدف دشمن است.
متاسفانه استفاده از منزلت قومیت و امتیاز دهی به آن و پایین آوردن کارکرد دین به عنوان محوری ترین عامل انسجام وحدت ملی چند صباحی است که ناقوس آن و به دستور دشمنانی که در آنسوی آبها سنگر گرفته اند در برخی استان ها به صدا درآمده است، و این صدا و دستور که به نرمی در حال گسترش است، باعث گردیده که حتی در برابر کاشت درخت نخل! هم مقاومت به خرج داده شود!!!!
نخبگان تخریب!! حال با هر لباس و درجه ای و از هر قومیتی که باشند، باید بدانند؛ علم کردن برخی رفتارها گذشته گرا و مرتجع و در برابر اسلام عزیز و ائمه اطهار (س) محکوم به فناست، بعد از بهمن ۵۷ نه تنها بازگشتی برای سلطنت طلبان و کمونیست ها و بهائیان متصور نیست، بلکه حرکت های برگرفته از اتاق های فرمان یهود و آمریکا در بذر افکنی اختلافات انسانی در کشوری که بر بستر اسلام بنا شده، محکوم به فنا ست،
مرز اسلام قلمرو جغرافیایی نیست، بلکه مرز آن ندای مسلمان است، حال این مسلمان در هر کجای این گیتی قرار دارد برای مسلمانان تکلیف ایجاد میکند، لذا کلیت گرایی اسلام برای دشمنان آن بسیارپر اهمیت بوده، و کاربردی ترین ابزار جلوگیری از گسترش آن ایجاد اختلافات درون گروهی در میان مسلمانان است ، لذا تغییر بافت جمعیتی، ایجاد تعارضات فرهنگی، برتری جویی؛ اختلافات مذهبی، نادیده انگاری و به فساد کشاندن فکر و جسم صاحب منصبان از ابزارهای ایجاد فتنه ، دستورکار، این اتاق های فکر قرار می گیرد!!
استعمار همانطور که وهابیت را برای گروهی از مردم با شاخص های اقتصادی و فرهنگی تعریف می کند، به همان اندازه باستان گرایی و پاسارگاد گردی را تحت عنوان ملی گرایی!! در مقابل اسلام قرار می دهد ،
پس باید مواظب بود، نسخه های دشمن را به دست خود نپیچانیم،