توهم و خیال پردازی عده ای قومگرا در وارونه جلوه نشان دادن تاریخ مصور و مدون ایران زمین سبب گردیده است که اقدام به تاریخ سازی و روی به جعلیات آورند و چنان پا از گلیم خود فراتر نهند که خوزستان را ارث آبا و اجدادی خود و دیگر اقوام را میهمان و مهاجر می پندارند و برای رسیدن به این هدف شوم و اهریمنی خود از هرگونه دروغ و تزویر هیچگونه ابایی نداشته باشند . به راستی قومگرایان به دنبال چه اهدافی می باشند؟
سرزمین و ملت بزرگ ایران دارای تاریخی درخشان و شکوهمند چندهزارساله می باشد که تمامی اهل علم و فن ، از ایرانی و غیر ایرانی بر این باور استوار هستند که تاریخ ایران به مانند خورشید تابان درخشان و همچون نگینی بر انگشتری می باشد مگر ایران ستیزان که مدام در صدد جعل و تحریف آن میباشند تا از این طریق برای خود تاریخ و هویتی بسازند.
در هیچ یک از نوشتارها و کتب علمی بزرگان تاریخ نگاه و قلم قومگرایانه دیده نمیشود چراکه تاریخ سرگذشتِ انسانهاست ایلام شناسان بزرگ و همچنین کتیبه هایی که کشف و رمزگشایی شده است همگی درباره نام و نژاد ایلامی ها بر این باور علمی هستند : « ایلام نامی است که کاتبان میان رودان ( بین النهرین ) که از آبرفت به فلات ایران می نگریستند آنرا ساختند و این نام را دربارهء مناطق مختلف جنوب غرب ایران و مردمان آن بکار بردند . در منابع سومری نیمهء هزارهء سوم پیش از زایش مسیح نام ایلام یا سومر نگار NIM به معنی ساده بلند نوشته شده است که اغلب با معرف KI به نشانهء سرزمین ، مملکت همراه بود . در سدهء ۱۸ پیش از زایش مسیح در زبان ایلامی برای سرزمینی که مکاتبات بیگانگان ( سومری ها و اّکدی ها ) آنرا ایلام توصیف کرده اند نام هَل هَتمتی HAL HATAMTI ( سرزمین خدایان ) بکار می رود . »
عناد و لجاجت با یافته های تاریخ و باستان شناسی تا حدی توسط قومگرایان پیش می رود که بدون داشتن سواد تاریخی و به صرف خواندن دو کتاب از قبیل پورپیراری ، چنان دست به قلم می شوند و تاریخ می نویسند که امثال طبری و ابن خلدون و ……. شرمسار می شوند .
آری جعل تاریخ و تاریخ سازی ریشه در جهل و توهم دارد . توهمی که به گمانشان تاریخ درخشان ایران اهورایی بمانند برخی از کشورک های حوزه شاخاب پارس سست و بی ریشه است که با اندک هیاهویی دردنیای مجازی خدشه دار شود زهی خیال باطل ، غافل از اینکه ریشه تاریخ ایران از آغاز موجودیت تا به امروز با خون هزاران هزار شهید گلگون کفن آبیاری شده است.
قومگرایان ، تاریخ را باب میلشان تفسیر و جعل می نمایند ، تمامی مورخین و باستان شناسان را دروغگو و تحریف کنند می پندارند ، اما ای کاش ماجرا به اینجا ختم می گردید ، آنچنان به علم خود غره هستند و می شوند که پا را فراتر از دانش خود میگذارند و به یکباره دانشمند ژنتیک می شوند و نژاد هٌل هٌتمتی را شناسایی کرده و به قوم خود نسبت می دهند.
اما بخوانیم باور دانشمندان اهل فن درباره ایلامی ها چیست ؟
والتر هینتس ایلام شناس نامی پس از بررسی های فراوان از روی تصاویر آجر پخته های سربازان گارد جاویدان کاخ داریوش بزرگ با اقوامی که در خوزستان و دیگر نواحی ایران ، به این نتیجه می رسد که ؛ « هر تلاشی برای ردیابی نژاد ایلامی با دشواری مواجه میشود . هرچه منابع موجود را بیشتر بررسی می کنید ، بیشتر این تصویر را پیدا می کنید که ایلامی ها ، ایلامی بوده اند ، نژادی با استقلال خدشه ناپذیر . هیچ رابطه ای با دیگر ملل هنوز پیدا نشده است . »
آشوربانی پال در سال ۶۴۷ پیش از زایش مسیح به حکومت هَل هَتمتی ها حمله و در نهایت پیروز از این حمله بیرون می آید و برای این ادعا اقدام به ثبت پیروزی خود بر الواح گلی می کند و اینچنین با غرور می گوید :
« تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم ، و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن ، جاروب کردم . من این کشور را از چارپایان و گوسپندان ، و نیز از نغمه های موسیقی بی بهره ساختم و به درندگان ، ماران ، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند . »
اینچنین تمدنی بزرگ توسط آشوری ها سرنگون گردید اما شوش به حیات خود ادامه داد تا بسال ۵۲۲-۵۲۱ پیش از زایش مسیح داریوش بزرگ ( اول) پادشاه خلاق و قدرتمند هخامنشیان بر روی پشته هایی که از کاخ ها و پرستشگاه های هَل هَتمتی ها که در شمال ، شرق و جنوب بالا آمده بود کاخ شکوهمندی را برپا کرد.
کاخی که داریوش بزرگ در شوش برپا نمود برخلاف تخت جمشید یک بنیاد نوین شاهانه نبود بلکه از روزگاران پیش از داریوش بزرگ چهارراه فرهنگی ، سیاسی و تجاری آن زمان محسوب می شد . ساخت کاخ آنچنان برای داریوش بزرگ مهم و حیاتی بود که کتیبه هایی بنام خود در جاهای مختلف کاخ و بر روی ستون های کاخ حک نمود تا سند محکمی باشد در جواب تحریف کننده های تاریخ و کسانی که کاخ آپادانای شوش را جعل می دانند.
کتیبه های داریوش بزرگ به خط پارسی میخی بر روی لوح های مرمری و گلی و آجر و زیرستون ها که در شوش مکشوف گردیده در حدود ۲۰ عدد است . مهمترین آنها بر روی لوح های گلی ، یکی راجع به وسعت شاهنشاهی و استقرار نظم و ترتیب آن و دیگری راجع به طرز بنا کردن کاخ سلطنتی در شوش می باشد .ساختمان ها و پرستشگاه هایی که توسط فاتح آشوری ویران شده بود نزدیک به یکصد پا ( ۴۸/۳۰ ) از بستر رود کرخه بالا آمده بود .داریوش بزرگ ضمن معرفی خود اینگونه سند و پروانه ساخت کاخ آپادانای شوش را تشریح و امضا می کند:
بند۱- خدای بزرگ ( است ) اهورمزدا ، که این زمین را آفرید ، که آن آسمان را آفرید ، که مردم را آفرید ، که شادی برای مردم آفرید ، که داریوش را شاه کرد ، یک شاه از بسیاری ، یکی فرماندار از بسیاری .
بند۲- من ( هستم ) داریوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه کشورها ، شاه در این زمین ، پسر ویشتاسپ ، هخامنشی .
بند۳- داریوش شاه گوید : اهورمزدا ، که بزرگترین خدایان ( است ) ، او مرا آفرید . او مرا شاه کرد . او به من این شهریاری را ارزانی فرمود . که بزرگ ، که دارای اسبان خوب ( و ) مردان خوب ( است ) .
بند۴- بخواست اهورمزدا پدر من ویشتاسپ و جد من ارشام هردو زنده بودند چون اهورمزدا مرا در این زمین شاه کرد .
بند۵- اهورمزدا را چنین میل بود ، در تمام این زمین مرا ( چون ) مرد ( خود ) برگزید ، مرا در تمام این زمین شاه کرد .
بند۶- من اهورمزدا را پرستش کردم . اهورمزدا مرا یاری کرد . آنچه بِکّردُن آن فرمان از طرف من داده شد ( او ) انجام آنرا برای من نیک گردانید . آنچه من کردم همه را بخواست اهورمزدا کردم .
بند۷- این کاخ که در شوش بکردم از راه دور زیور آن آورده شد . زمین به طرف پایین کنده شد تا در زمین به سنگ رسیدم . چون کندوکوب انجام گرفت پس از آن شفته « ریگ ، ماسه » انباشته شد ، قسمتی ۴۰ اُرش در عمق ، قسمتی دیگر ۲۰ اُرش در عمق ، روی آن شفته کاخ بنا شد . { نمونه یک مهندسی مدرن }
بند۸- و زمینی که کنده شد و شفته که انباشته شد و خشتی که مالیده شد – قوم بابِلی او ( این کارها را ) کرد .
بند۹- الوار کاج – این ، کوهی ( لبنان ) نام ، از آن آورده شد . از بابِل کاریها و یونانیها تا شوش آوردند . چوب یکا « چوبی است بنام جگ که جنگل آن در دوره ی جگون در جیرفت نزدیک کرمان موجود است » از کُدارُ و کرمان آورده شد .
بند۱۰- طلاییکه در اینجا بکار رفته از ( سارد ) و از ( بلخ ) آورده شد ، سنگ قیمتی غیر شفاف ( کدر – گویا فیروزه باشد ) که در اینجا رفته از ( خوارزم ) آورده شد .
بند۱۱- نقره و چوب سنگ مانند ( یعنی آبنوس ) از مصر آورده شد . زیورهاییکه بآن دیوار مزین گردید – آن از یونان آورده شد . عاجی که در اینجا بکار رفته از حبشه و از ( رُخّج ) آورده شد .
بند۱۲- ستون های سنگی که در اینجا بکار رفته ، دهی ( اُبیرادوّش ) نام در خوزستان « این مکان میباید خیلی نزدیک به شوش باشد » از آنجا آورده شد . مردان سنگ تراشی که سنگ حجاری می کردند ، آنها یونانیان و ماردیان ( بودند ) .
بند۱۳- مردان زرگری که طلاکاری می کردند آنها ساردیان و مصریان ( بودند ) . مردانیکه آجر می پختند – آنها بابلیان ( بودند ) . مردانیکه دیوار تزیین می دادند – آنها مادیان و مصریان ( بودند ) .
بند۱۴- داریوش شاه گوید : در شوش کار بسیار باشکوهی دستور داده شد . کار بسیار باشکوهی بوجود آمد .
مرا اهورمزدا محفوظ داراد و ویشتاسپ پدر مرا و کشورم را !
شرح ساخت کاخ آپادانای شوش از زبان داریوش بزرگ خود گواه همه چیز و مهر باطلی بر دهان متوهمین قوگراییست که مدعی هستند چنین کاخی جعلی می باشد .
به راستی کدام مهندس و معمار را در تاریخ می شناسید که اینچنین ریز اقدامات خود را در ساخت کاخ خود سند کند ؟ براستی که …
اَدَم دارِ یَ وَوُش خَشا یَ ثی یَ « من ( هستم ) داریوش شاه »
علی درویشی فعال فرهنگی