محمد شریفی فعالی سیاسی اصلاح طلب- روزنامه نگار و طنز پرداز
ضمن تاکید با این مهم آغاز می کنم؛ که مدیران کار آمد و خلاق و متعهد تعداد شان کم نیست ؛اما ایثار و تلاش این بخش از مدیران ؛ متاسفانه مسکوت و ناشناخته ومورد فراموشی و بی مهری واقع است. اما مدیران نالایق با توسل به قدرت رسانه های زرد در صدر توجه و سوار بر موج ترکتازی می کنند و دیگر اینکه ؛ مدیران نالایق محصول فراینددو دهه ی اخیر هستند و اشکال دولت ها این است که نمی توانند یا اینکه نمی خواهند مجاری و مبادی ورود مدیران نالایق را مسدود نماید . همچنین مشکل اعتبارات فقط بهانه است و سرپوش گذاشتن و فرار به جلو است .
خصوصیات مدیران نا کارآمد :
خصوصیات مدیران ناکار آمد و نالایق به قرار زیر است:
مدیران نالایق افرادی هستند که فاقد تعهد و شرافت اخلاقی و تخصص و دیگر صلاحیت های مدیریتی هستند ؛مدیران نالایق با مدد برمبانی تزویر، تطمیع و تهدیدی که توسط لابی های اجیر شده خود بر لایه فرادست قدرت وارد می کنند و بستری که پیمانکاران بزرگ و دلالان سیاسی فراهم می نمایند سبب می شود که این نوع از مدیران سرکار بیایند . بنا به دلایل و ادله ی زیر این نوع مدیران صلاحیت خدمت ندارند و برای برون رفت از این معضل؛ ضمن برکناری این قبیل مدیران باید مجاری ورود آنها را هم مسدودکرد .
یکی از خصوصیات باز مدیران نالایق ؛ فقدان برنامه ریزی و عدم ساماندهی است ؛این نوع مدیران اگرچه؛ اولویت کاری خود را برنامه ریزی و سازماندهی عنوان می کند و جلسات فرمایشی پرطمطراقی نیز با جنجال و هیاهو برگزارمی کنند اما در عمل بیشتر وقت خود را صرف انجام کارهای سفارشی و تبلیغاتی می کنند و بیشتر پی گیر مطالبات و نان قرض دادن به افراد با نفوذ هستند و با شرکت در کلیه مراسمات سنتی از قبیل مراسم کفن و دفن بستگان شخصیت های متنفذ خود را نشان می دهند تا در صورت احساس خطر مبنی بر برکناری از پست مدیریتی بسرعت بتوانند نظر مسئولین و افراد ذی نفوذ را در بزنگاه های حساس فراهم و جلب نمایند ودر امر ساماندهی ؛
مدیر ناکارآمد نه تنها علاقه ای به به کارگیری نیروهای توانمند ندارند بلکه با سیاست تحقیر و انزوای زیر مجموعه تلاش می کنند. زیرا با این تدبیر و با حضور کارکنان ضعیف آلترناتیو های احتمالی را بی اثر و خنثی می سازند و عملکرد ضعیف مدیران نیز در پرده پنهان مستتر باقی خواهد ماند.
مدیر ناکارآمد نه تنها اقدام به جذب نیروهای کارآمد نمی کند بلکه با ابزار انتقال ،ماموریت؛بازنشت کردن و حذف نیروهای خلاق تلاش می کند ناتوانی خود را در کنار توانائی آنان پنهان نمایند و به تفویض اختیار اعتقادی ندارد و در زمان غیبت ضعیف ترین فرد را بعنوان جانشین معرفی می کند .
مدیران نا کارآمد؛ به دلایلی بر مبنای تخصص و تلاش، تجربه و دانش انتخاب نشده اند؛ بلکه این عناصری ضعیف النفس، و بدور از جسارت به دلیل دست نشاندگی؛ تمام هم و غمشان این است که خواسته ها و منویات دلالان قدرت و لابی ها و متنفذان و …. را اجرایی کنند و فقط منافع تیمی و شخصی خود را دنبال نمایند ولاغیر
مدیران نالایق به علت مسخ وجدان و اخلاق ضمن بهره گیری از شیوه های ماکیاولی و اتخاذ رفتارهای متناقض در گفتار و کردار و ارائه ی آمارها و عملکردهای تخیلی؛ بیشترین آسیب را در مرحله اول به مبانی اعتقادی جامعه وارد می نمایند و به آسانی اعتماد مردم را به دولت ها بخاطر مصالح و مطامع خود به حراج می گذارند ـ آسیب زدن و متزلزل ساختن اعتماد عمومی خسارت عظیمی است که جبران آن چندین دهه وقت و تلاش کارشناسانه می طلبد
مدیران ناکارآمد به دلیل باورمندی به معیارهای سودجویانه و سوداگرانه طبق قاعده ؛ سود و زیان؛ مهره چینی و حذف و اضافه می کنند. و هر وقت احساس کنند مهره ای به دلایل هوشیاری و بیداری وجدان و….اقدام به نقد کند و یا در برابر آنها مقاومت نماید ـ خیلی سریع وی را از صفحه شطرنج حذف و حتی بدنام می نمایند.
یکی دیگر از خصوصیات این بخش از مدیرات ؛موج سواری ؛ هیاهو و غوغا سالاری است و این نوع از مدیران در قلب کردن واقعیت ها و وارونه جلوه دادن حقایق ؛ بسیار متبحر و زبده هستند .این افراد در مجامع و محافل حرفهایی می زنند و ژست هایی می گیرند که در عمل به آن اعتقاد ندارند و برای آن تره خرد نمی کنند.
چنانچه در ظاهر با جنجال و غوغا سنگ مردم را به سینه می زنند اما در عمل اعتقادی به خدمتگزاری ندارند و فقط در ظاهر خود را خدمت گذار مردم می دانند تا از این نمد برای خود کلاهی درست کنند.
عامل عقده ی حقارت و کمبود ها و سرکوفت و سرکوب های دوران کودکی از یک طرف و تحقیرهایی که مدیر؛ برای تصدی مقام وجایگاه فعلی اش مجبور به پذیرش خفت شده است ـ باعث می شود که مدیر برای جبران مافات اقدام به نحقیر زیرمجموعه خود نماید.
این بخش از مدیران هماره درصدد آن هستتد تا با تحقیر دیگران ؛ مشکلات روحی خودرا مرتفع و سرکوفت های فرو خورده را التیام بدهند.
در آخر به این نتیجه خواهیم رسید که :
مشکل کشور اعتبارات مالی و عوامل انسانی نیست بلکه مدیران نالایقی است که با وارونه جلوه دادن حقایق و کارکردهای متناقض و ذلیلانه با توسل از مافیای رسانه ای زرد و مدد از زبان تملق چرب فقط به چند صباحی شیرین می اندیشند تا هم قدرت نمائی کنند و هم پارو کنند. اگر برای این مهم چاره اندیشی نشود باید منتظر تبعاتی بدتر باشیم که در مقال آتی به آنها خواهم پرداخت.
محمد شریفی