حکایت خالو قباد که عاشق نمایندگی بود/محمد شریفی
  • امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 22 - ربيع أول - 1447
  • برابر با : Sunday - 14 September - 2025
1

حکایت خالو قباد که عاشق نمایندگی بود/محمد شریفی

  • کد خبر : 75996
  • 23 دی 1398 - 10:33

بنده ی خدا خالو قباد توی این همه مقام و منصب و شغل ، عشق نماینده شدن داشت ، گفتم خالو جریان عاشق شدن مه تقی که بین اون همه دختر یه دل و صد دل عاشق دختر علمدار شد را میدونی؟ گفت خالو نه… گفتم ، عمو علمدار، به مه تقی گفت: دختر را […]

بنده ی خدا خالو قباد توی این همه مقام و منصب و شغل ، عشق نماینده شدن داشت ، گفتم خالو جریان عاشق شدن مه تقی که بین اون همه دختر یه دل و صد دل عاشق دختر علمدار شد را میدونی؟ گفت خالو نه…

گفتم ، عمو علمدار، به مه تقی گفت: دختر را بهت میدم اما به شرطی و شروطها که نمازت را هر سه وقت توی مسجد جامع بخونی و قضا هم نشه، روزه های قضا را قبل از خواستگاری تسویه کرده باشی، مه تقی یک سال تمام نماز خواند و روزه گرفت، بعد که مضنه گرفت، فهمید علمدار قول دختر را به پسر آشیخ جعفر داد.

خلاصه مه تقی التزام عملی را ثابت کرد اما علمدار جلال و جبروت و جنم را در پسر آشیخ جعفر دید.

گفتم خالو یک سال تمام فاتحه رفتی و سرباره دادی اما مطابق بند یک و الی آخر به دلیل فقدان عارضه ی التزام عملی از گردونه ی رقابت خارج شدی.

گفت درست مثل عشق ناکام مه تقی

گفتم دقیقا

لینک کوتاه : https://tabakhabar.ir/?p=75996

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.