حکایت Archives | صفحه 2 از 3 | اخبار خوزستان
  • امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 25 - ربيع أول - 1447
  • برابر با : Wednesday - 17 September - 2025

حکایت

08خرداد
حکایت کاکا عابدین و قلم بدستان هفت خط / محمد شریفی

حکایت کاکا عابدین و قلم بدستان هفت خط / محمد شریفی

   حافظ شیرین سخن با غزلیات دل انگیزش عواطف مرموز آسمانی عشق را به وسعت سراسر فضای لایتناهی معنایی عمیق بخشید و چنان دلباختگان طریقت را سرمست می کند که قلم و زبان از توصیف آن درمانده می ماند. من  به وقت دلتنگی های نفس گیر ، سری به دیوان حافظ می زنم و با […]

10آبان
حکایت نظرعلی/ محمد شریفی

حکایت نظرعلی/ محمد شریفی

دایی علیداد تعریف می کرد، سال ۴۲ خودش و نظرعلی و مه تقی در دبستان آرش در پایه سوم روی یک نیمکت می نشستند. می گفت ،سال بدی بود، خشکسالی و کم آبی از یک طرف، هجوم ملخ هم به آن اضافه شد، قیمت گندم و جو و علوفه چند برابر شده بود. کم کم […]

11خرداد
حکایت من و حضرت عزرائیل و پرستو/محمد شریفی

حکایت من و حضرت عزرائیل و پرستو/محمد شریفی

سیل ۹۷ و طغیان کرخه و کارون و دز و بی خانمان شدن تعدادی از هموطنان خوزی بد جوری حالم را دگرگون کرده بود، چندرقاز روز مبادا (پس انداز) را از بیخ و بُن و تا ریال آخر از بانک بیرون کشیدم و مثل مرحوم ژان والژان قهرمان رُمان بینوایان به بازار مکاره اهواز رفتم […]

07فروردین
حکایت حق سکوت با بیسکویت ویفر/محمد شریفی

حکایت حق سکوت با بیسکویت ویفر/محمد شریفی

در ولایت ما حدود ۲۱ دکان دایر بود، اما دکان میرزا حسنعلی اصفهانی رونقی دیگر داشت. میرزا قران بزرگی با جلد ترمه داشت که همیشه دم دستش بود و به وقت خلوت مغازه،معمولا آیاتی تلاوت می کرد.   میرزا حسنعلی بارها به مردم آبادی ابراز و اعلام کرده بود که دنبال ثواب و تلاوت کلام […]

26خرداد
از غش کردن در بغل رضاقلی میرزا تا چرب کردن سبیل ها با دنبه ی فرد اعلاء

از غش کردن در بغل رضاقلی میرزا تا چرب کردن سبیل ها با دنبه ی فرد اعلاء

طنز نوشته ای به قلم محمد شریفی حکایت یکم : ماجرای رضاقلی میرزا مرحوم خان عمو، تعریف می کرد، که رفیقی داشتم به اسم رضاقلی میرزا، این جناب رضاقلی در دهه ی ۳۰ ترک دیار می کند و در آبادان ساکن و بعدها به عنوان مونتاژ کار فنی در  پالایشگاه استخدام می شود، وضع مالی اش […]

18خرداد
داستان طنز رمالی و دعانویسی برای شاطر هفت خط …/محمد شریفی

داستان طنز رمالی و دعانویسی برای شاطر هفت خط …/محمد شریفی

داستان طنز رمالی و دعانویسی برای شاطر هفت خط …   همانطور که در قوطی عطار هزار و یک دوا و ادا در می آید ،و از شیر گنجشک گرفته تا جان ناقابل آدمیزاد در ان قوطی های جوراجور یافت می شود ، خیل دوستان بیشمار من هم، درست مثل قوطی عطار، متنوع ، متکثر، […]