نجف در خوابی عمیق ،خواب هفت پادشاه می دید و از شدت سرخوشی چنان سرمست شده بود که یکباره ازخواب پرید، خاله گفت :نجف خوب خوابیدی یا نه؟ نجف گفت: چه خواب خوشی داشتم میدیدم ، هی شوق می کردم و ذوق می کردم، که مرغ از قفس پرید، داشت خوش می گذشت که عجل […]
دلم یک باغ پر نارنج دلم آرامش ترد و لطیفِ صبح شالیزار دلم صبحی، سلامی، بوسهای، عشقی، نسیمی عطرِ لبخندی… نوای دلکش تار و کمانچه از مسیری دورتر حتی دلم شعری سراسر دوستتدارم دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه میخواهد.. (( نیما یوشیج)) من انشا خوب می نوشتم،البته نه به آن فصاحت […]
اول میگن وضعیت کرونایی خوزستان قرمز است، بعد میگن سیاه است، یهویی میگن زرد است، سفید است ، خاکستری است ، نارنجی است ، لیمویی است ، پرتقالی است ، اناری است ، عنابی است، فندقی است ، خرمالویی است …. بالاخره نفهمیدم چی به چیه ؟ کی به کیه ؟ هر کس برای خودش […]
حافظ شیرین سخن با غزلیات دل انگیزش عواطف مرموز آسمانی عشق را به وسعت سراسر فضای لایتناهی معنایی عمیق بخشید و چنان دلباختگان طریقت را سرمست می کند که قلم و زبان از توصیف آن درمانده می ماند. من به وقت دلتنگی های نفس گیر ، سری به دیوان حافظ می زنم و با […]
دیشب لیوان را از آب سرد کن یخچال که از دو مرکز تصفیه ی عبور می گذرد، را پر کردم. سرد بود و تگری اما مزه و طعم آب حبانه ی مشهدی مهدی را نداشت… لیوان پر از آب یکباره مرا به کوچه پس کوچه های زادگاهم بلواس برد. کوچه باغ های انار، […]
من قبل از آنکه معلم بشوم به برکت جلال و جبروت و قدرت رانت فوق العاده و خارق العاده ی یکی از فامیل موفق به اشغال منصبی مهم شدم ،هنوز سبیل در نیاورده و اجباری نرفته برای خودم شدم آقا بالا خان ، اما طبیعت من سرد و مناعت طبعم گرم بود. همیشه از […]