الف: توضیح واضحات توضیحات غیر ضرور من اینست که کرونا آمد، عده ای مبتلا و عده ای از ترس ابتلا در حال گم کردن سوراخ دعا، عده ای مشغول به احتکار الکل و دارو و دیگر مایحتاج، عده ای در غم نان با سرهای در گریبان و نفس های لرزان و کودکان کار همچنان فعال […]
توضیح: در دهه ی پنجاه، صنعت خودروسازی ایران علاوه بر پیکان انواع و اقسام ماشین های آلمانی، آمریکایی، ژاپنی، انگلیسی و فرانسوی را به فراوانی به بازار عرضه می کرد، بعضی از این ماشین ها به اسامی فارسی نام گذاری شده بودند مثل:آریا، آریا شاهین ، جیپ شهباز، جیپ آهو و… جیپ شهباز در حکایتی […]
عمو ابراهیم یک کوره سواد کوچولو داشت که به سختی اسمش خودش را می نوشت اما به اندازه صد دیپلمات کارکشته و حرفه ای از اوضاع و احوال ایران ، خاورمیانه ، آمریکای لاتین و قاره اروپا اطلاعات وافی و کافی داشت. دلیل آنهمه اطلاعات هم این بود که عمو ابراهیم از سنین جوانی به […]
بنده ی خدا خالو قباد توی این همه مقام و منصب و شغل ، عشق نماینده شدن داشت ، گفتم خالو جریان عاشق شدن مه تقی که بین اون همه دختر یه دل و صد دل عاشق دختر علمدار شد را میدونی؟ گفت خالو نه… گفتم ، عمو علمدار، به مه تقی گفت: دختر را […]
دایی علیداد تعریف می کرد، سال ۴۲ خودش و نظرعلی و مه تقی در دبستان آرش در پایه سوم روی یک نیمکت می نشستند. می گفت ،سال بدی بود، خشکسالی و کم آبی از یک طرف، هجوم ملخ هم به آن اضافه شد، قیمت گندم و جو و علوفه چند برابر شده بود. کم کم […]
توضیح واضحات: اداره کل آموزش و پرورش خوزستان همچنان با حکم سرپرستی از عهد بحطایی رضی الله تا حسینی حفظ الله و حالا هم حاج میرزایی صدق الله در عالم بلاتکلیفی با انباشتی از مشکلات در حال سیر انفاس است. اما بخوانید حکایت را خالو مهدلی می گفت : سکه دو رو داره اما در […]