آرش حیدری: در جهان امروز ابزارهای قدرت، توسعه و پیشرفت با ادوار گذشته بسیار متفاوت شده است و بسیاری از اهرم هایی که در گذشته برای دستیابی به پیشرفت و امنیت کاربرد داشتند قدرت خود را از دست داده و ابزار و راهبردهای نوینی جایگزین آنها شده است.
مهمترین ابزارهای فعلی؛ علیرغم پیشرفتهای شگرف ابزار و آلات نظامی، اقتصادی و تکنولوژیکی با فاصله بسیار زیاد؛ رسانههای دیداری و شنیداری هستند که به عنوان قدرت بلامنازع با استیلای بر روح و روان شهروندان و جوامع انسانی و تهیه خوراک مدنظر مالکان خود و با استفاده از به روزترین تکنیکهای رسانهای و متدهای روانشناختی و روانشناسی و بهره مندی از علم جامعه شناسی بر پایه پژوهش های کاربردی میتوانند به تسخیر کشور ها بپردازند بی آنکه متحمل خسارت های آنچنانی شوند و با توجه به عملکرد این رسانهها و برآیند بسیار مثبت آن ها برای کشورهای پیشرفته و توسعه یافته هیچ محلی از شک و شبهه نسبت به قدرتشان وجود نداشته و از این رو است که با تأسیس پژوهشکده های مرتبط با رسانه و سواد رسانه اقدام نموده و در دانشگاه های معتبر و صاحب نام رشته های متعددی از جمله خبرنگاری خبرنویسی و… تاسیس شده و با جذب دانشجویان نخبه و دارای خلاقیت و نبوغ رسانهای و تشکیل نهاد های خبری و رسانهای به صورت هدفمند و برنامه ریزی شده در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی اقتصادی، نظامی و… جولان می دهند و منافع مورد نظر خود را از اقصی نقاط جهان با بهره گیری از این سلاح مدرن به دست می آورند و برای آینده نیز زمینه سازی و برنامه ریزی میکنند اما متاسفانه در کشور ما به دلیل عدم توجه و دقت کافی سیاست گذاران هنوز شایعه تاثیرگذارترین خوراک و شیرین ترین نقل مجالس است و رسانه غریب ترین و ناشناخته ترین عنصر نزد دولتمردان، مسئولین، مدیران و برنامه ریزان و نهادهای اجرایی کشور است و حتی در پاره ای موارد یک پدیده مزاحم تلقی و مردم نیز به تبع این ناآشنایی و عدم برخورداری از سواد رسانه از طرف مسئولین و زمامداران به عنوان عروسک خیمه شب بازی ترفند های رسانه ای فقط در دام نقشه های دشمن قرار گرفته و توسط عروسک گردانان متبحر رسانهای به ایفای نقش مورد نظر شان، می پردازند و سازمانها و نهادهای کشور نیز عمدتا و صرفا به عنوان یک گزارش کار به مقوله رسانه ورود کرده و افرادی را که در دسترس دارند بدون توجه به دانش و سواد رسانه ای و بدون توجه به نبوغ و توانمندی و خلاقیت های ذاتی آنها به کار می گیرند تا آنچه را که فکر می کنند برای خوش آمد مسئولین شان لازم است به خورد جامعه بدهند که متاسفانه این روند فقط می تواند اذهان خام را پر کند و تاثیری در روند توسعه جامعه ندارد و از طرفی با اغواگری و تظاهر به داشتن رسانه و خلق توهم توانمندی رسانه ای جامعه را تهی و بی سواد نسبت به رسانه بار میآورد که واقع نقش آب ریختن به آسیاب دشمن و کشورهایی که می خواهند نیروی انسانی و منابع ممالک توسعه نیافته را در اختیار داشته باشند است و در اصل خیانت به مردمی است که در میان غولهای رسانهای مانند گمشدگان با هر سرابی خوشحال و به طرف آن حرکت می کنند و در نهایت چیزی جز تشنگی و فلاکت را نمی یابند.
لذا به همه مسئولین و کسانی که در سازمان ها ،دوایر و ادارات و نهادها فعالیت دارند و میتوانند به افزایش سواد رسانهای مردم کمک کنند به عنوان ضرورتی فوری و انکارناپذیر توصیه میکنیم که به جای به کارگیری افراد فاقد سواد رسانهای و کاسب کلمات به دنبال ایجاد زیرساختهای رسانهای بر پایه پژوهش و سواد آکادمیک و نبوغ و توانمندی و از همه مهمتر همفکری و عمق تفکر باشند و تا دیر نشده بساط های بلا استفاده فعلی را کنار بگذارند تا باران آگاهی، کدورت ناشی از جهل را بشوید و در شفافیت ذهنی جامعه تفاوت خوب به صورت واقعی نمایان گردد.